کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خودرو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خودرو
واژگان مترادف و متضاد
اتومبیل، کامیون، ماشین، موتور
-
خودرو
واژگان مترادف و متضاد
۱. هرز، نکاشته ۲. پرورشنیافته، نافرهیخته، تربیت نشده، تربیتنیافته ۳. علف هرز، گیاه وحشی، هرزهگیاه ۴. هرزه ۵. تعلیم نیافته، نامودب
-
جستوجو در متن
-
اتومبیل
واژگان مترادف و متضاد
خودرو، سواری، ماشین، موتور
-
چرخبال، چرخبال
واژگان مترادف و متضاد
هلیکوپتر، بالگرد ≠ هواپیما، کشتی، خودرو
-
کامیون
واژگان مترادف و متضاد
اتومبیل، تریلی، خودرو، کامانکار، ماشین، موتور
-
تانک
واژگان مترادف و متضاد
زرهپوش، خودرو سنگیننظامی (مهز به توپ و مسلسل)
-
سواری
واژگان مترادف و متضاد
۱. اتومبیل شخصی، خودرو کوچک ۲. ابر شب هنگام
-
ماشین
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابزار، دستگاه، موتور ۲. خودرو، کامیون، اتومبیل
-
موتور
واژگان مترادف و متضاد
۱. خودرو، ماشین ۲. موتورسیکلت ۳. انجین، مکینه، نیروی محرکه
-
چراغ زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. روشن وخاموش کردن (چراغ خودرو)، علامت دادن، چراغ دادن ۲. چشمک زدن، اشاره کردن
-
سرنشین
واژگان مترادف و متضاد
۱. راکب، مسافر(خودرو، اتوبوس، کشتی، هواپیما) ≠ راننده ۲. خلبان ۳. ناخدا، کاپیتان کشتی