کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خلع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خلع
واژگان مترادف و متضاد
۱. اخراج، انفصال، برکناری، عزل ≠ نصب ۲. معزول، برکنار، مخلوع ≠ منصوب، برگماری ۳. در آوردن، ریشهکن کردن، کندن
-
واژههای مشابه
-
خلع شدن
واژگان مترادف و متضاد
برکنار شدن، معزول شدن، منفصل از خدمت شدن، مخلوعشدن ≠ منصوب شدن
-
خلع کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برکنار کردن، معزول کردن، منفصل کردن، عزل کردن ≠ گماشتن، برگماشتن، منصوب کردن ۲. کندن، برکندن، بیرون آوردن (لباس و )
-
واژههای همآوا
-
خلا
واژگان مترادف و متضاد
دستشویی، مستراح، خلا
-
جستوجو در متن
-
مخلوع
واژگان مترادف و متضاد
برکنار، خلع، معزول ≠ منصوب
-
تسلیح
واژگان مترادف و متضاد
سلاح پوشانیدن، مسلح کردن ≠ خلع سلاح کردن
-
برکنار شدن
واژگان مترادف و متضاد
معزولشدن، عزل شدن، خلع شدن، منفصل شدن ≠ منصوب شدن
-
برکناری
واژگان مترادف و متضاد
انفصال، خلع، عزل ≠ انتصاب، برگماری
-
عزل
واژگان مترادف و متضاد
اخراج، انفصال، برکناری، خلع، منفصل ≠ استخدام
-
معزول
واژگان مترادف و متضاد
برکنار، خلع، عزل، مخلوع ≠ منصوب، شاغل
-
برکنار کردن
واژگان مترادف و متضاد
معزول کردن، عزل کردن، خلع کردن، منفصل کردن ≠ منصوب کردن، برگماشتن
-
معزول شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برکنارشدن، عزل شدن، خلع شدن، کنار گذاشته شدن، معلق شدن ≠ منصوب شدن ۲. دور شدن، جداشدن