کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خس به دهن گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چو افتادن
واژگان مترادف و متضاد
شایع شدن، دهن به دهن گشتن
-
تقاص گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
انتقامگرفتن، تلافی کردن، تاوان گرفتن، معامله به مثال کردن
-
متقبل شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به گردن گرفتن، به عهده گرفتن، عهدهدارشدن، ذمهدار شدن ۲. پذیرفتن، قبول کردن
-
تفال زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. فال گرفتن ۲. به فال نیک گرفتن، مروا کردن، تفال نمودن ≠ تطیر کردن، مرغوا زدن
-
مالک شدن
واژگان مترادف و متضاد
صاحبشدن، به تملک درآوردن، در اختیار گرفتن
-
متحقق شدن
واژگان مترادف و متضاد
تحقق یافتن، عملی شدن، به وقوع پیوستن، انجام گرفتن
-
متصدی شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. عهدهدار شدن، به عهده گرفتن ۲. گماشتهشدن
-
تصرف شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اشغالشدن، تسخیر شدن ۲. مالک شدن، به دستآوردن ۳. گرفتن
-
تطیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. فال، مرغوا ۲. فال بدزدن، مرغوا زدن ۳. به فال بد گرفتن
-
سوگواری کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. عزاداری کردن ۲. ماتم گرفتن، به سوگ نشستن ۳. تعزیهگردانی کردن
-
توسل
واژگان مترادف و متضاد
۱. آویزش، اعتصام، تشبث، تمسک، دستاویز ۲. دست به دامانشدن، متوسل شدن، دستاویز گرفتن
-
حاضر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. احضار کردن، به حضور آوردن ۲. آماده کردن، مهیا ساختن، فراهم آوردن، فراهم ساختن ۳. آموختن، یاد گرفتن
-
حال دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرمست کردن، نشئه کردن ۲. لذت دادن، سرخوش کردن ۳. بانشاط کردن، به وجد آوردن ≠ حال گرفتن
-
سستی گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. کمشدن، ضعیف شدن، رو به نقصان نهادن ۲. کمرونق شدن، کساد شدن، از رونق افتادن
-
ماتم گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. عزاگرفتن، به سوگ نشستن، سوگوار بودن، پرسهنشینی کردن ۲. غصه خوردن، محزونبودن، غمگین بودن