کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خرج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خرج
واژگان مترادف و متضاد
۱. امرار، صرف، مخارج، مصرف، نفقه، هزینه ≠ دخل، برج، درآمد ۲. باج، خراج ۳. باروت، مواد منفجره
-
واژههای مشابه
-
خرج شدن
واژگان مترادف و متضاد
هزینه شدن، صرف شدن ≠ عایدی داشتن، درآمد داشتن، دخل داشتن
-
خرج کردن
واژگان مترادف و متضاد
هزینه کردن، صرف کردن، پول پرداختن ≠ پسانداز کردن
-
جستوجو در متن
-
برج
واژگان مترادف و متضاد
خرج غیرضروری، هزینههایغیراساسی ≠ خرج
-
مصر شدن
واژگان مترادف و متضاد
اصرارورزیدن، پافشاری کردن، سماجت به خرج دادن
-
مخارج
واژگان مترادف و متضاد
خرج، نفقه، هزینه ≠ مداخل
-
تلاش کردن
واژگان مترادف و متضاد
کوشیدن، جدیت به خرج دادن، کوشش کردن، سعی کردن
-
حوصله کردن
واژگان مترادف و متضاد
صبر کردن، شکیبایی به خرج دادن، طاقت آوردن
-
دخل
واژگان مترادف و متضاد
حاصل، درآمد، سود، عایدی، مداخل ≠ خرج، هزینه
-
توپیدن
واژگان مترادف و متضاد
درشتی کردن، عتاب کردن، کردن، پرخاش کردن ≠ نواختن، ملایمتبه خرج دادن
-
تبذیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. اتلاف، اسراف، بیهودهخرجی، پراکندن، تفریط، زیادهروی، فراخدستی، گشادهبازی، ولخرجی ۲. بیهوده خرج کردن، اسراف کردن، زیاد خرج کردن ۳. پراکندن
-
خورجین
واژگان مترادف و متضاد
باردان، جامهدان، خرج، توبره، جوال، خرجینه، خورجینه، کیسه
-
تعصب ورزیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جانبداری کردن، طرفداری کردن، هواداری کردن ۲. عصبیت به خرج دادن، تعصب نشاندادن