کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاموش شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاموش شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ساکتشدن، دم فرو بستن، خاموشی گزیدن ۲. ازجوش و خروش افتادن ۳. فرو نشستن، از بینرفتن ۴. منطفی شدن ۵. تاریک شدن ۶. قطعشدن جریان برق
-
واژههای مشابه
-
خاموش کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ساکت کردن، بیسروصدا کردن ۲. کشتن، فروکشتن، منطفی کردن ۳. قطع کردن (جریانبرق) ۴. خفه کردن، سرکوب کردن ۵. فرونشاندن، آرام کردن
-
جستوجو در متن
-
ساکت شدن
واژگان مترادف و متضاد
آرام شدن، آرمیدن، آسودن، خاموش شدن، خموشی گزیدن، آرام گرفتن
-
سکوت کردن
واژگان مترادف و متضاد
دمفروبستن، خاموش ماندن، خاموشی گزیدن، خاموش شدن ≠ سکوت شکستن
-
برافروختن
واژگان مترادف و متضاد
۱. روشن کردن، شعلهور ساختن، مشتعل ساختن ≠ خاموش کردن ۲. برافروخته شدن، به خشمآمدن، خشمگین شدن، غضبناک شدن ≠ آرامشدن ۳. سرخ شدن
-
سکوت
واژگان مترادف و متضاد
۱. خاموشی، خموشی، صمت ≠ هیاهو، غوغا، جاروجنجال ۲. آرامش، سکون ۳. خاموش ماندن، خاموش شدن، دمفروبستن
-
مردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارتحال، رحلت، فنا، فوت، مرگ، ممات، موت، وفات ۲. جان باختن، رختبربستن، قالبتهی کردن، درگذشتن، فوت کردن، وفات یافتن ۳. تلفشدن ۴. سقط شدن، نفله شدن ≠ در حیاتبودن، زیستن ۵. نابود شدن، از بین رفتن ۶. خاموش شدن (چراغ، آت