کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حق گزاردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حق داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. محقبودن، سزاوار بودن، مستحق بودن ۲. درخوربودن، شایسته بودن ۳. راست گفتن، درستگفتن ۴. منطقی برخورد کردن
-
جستوجو در متن
-
حج کردن
واژگان مترادف و متضاد
حج گزاردن، حج بهجا آوردن
-
گزاردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ادا کردن، بجایآوردن ۲. پرداختن، تادیه، ، تادیه کردن
-
تادیه کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرداختن، پرداخت کردن ۲. ادا کردن، گزاردن
-
تادیه
واژگان مترادف و متضاد
۱. ادا، پرداخت، بازپرداخت ۲. پرداخت کردن، گزاردن، ادا کردن ≠ دریافت
-
تعبیر شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تفسیرشدن، استنباط شدن ۲. به حقیقت پیوستن، محقق شدن (رویا، خواب) ۳. تعبیر رفتن، خواب گزاردن
-
کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اجرا کردن، انجامدادن، عمل کردن ۲. ساختن ۳. ادا کردن، بهجایآوردن، گزاردن ۴. آرمیدن، جماع کردن، مجامعت کردن
-
اخیرادا
واژگان مترادف و متضاد
۱. اطوار، تقلید، دهنکجی، شکلک، ۲. تظاهر، حرکتلغو ۳. اشاره، رمز ۴. ادلال، عشوه، قر، ناز ۵. اجرا، انجام، عمل ۶. بجاآوردن، پرداخت، تادیه، گزاردن ۷. اظهار، تقریر، تلفظ