کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حضور به هم رساندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حضور داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. حاضربودن، حضور یافتن، آمدن ≠ غایب بودن ۲. شرکت کردن
-
حضور یافتن
واژگان مترادف و متضاد
حاضرشدن، آمدن، شرکت کردن
-
جستوجو در متن
-
چاپ کردن
واژگان مترادف و متضاد
طبع کردن، بهطبع رساندن، به چاپ رساندن، منتشر کردن
-
خاتمه دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پایاندادن، به انتها رساندن، به آخر رساندن، به پایانرساندن، ۲. ختم کردن، تمام کردن، خاتمهبخشیدن، مختومه کردن، مختومه اعلام کردن ≠ آغازیدن ۳. متوقف ساختن، متوقف کردن
-
مصوب کردن
واژگان مترادف و متضاد
تصویب کردن، به تصویب رساندن
-
تتمیم
واژگان مترادف و متضاد
به انتها رساندن، تکمیل کردن، تمام کردن، کامل کردن
-
ختم کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به پایانرساندن، تمام کردن، به آخر رساندن ۲. تلاوت کردن (کل قرآن)
-
مدلل کردن
واژگان مترادف و متضاد
مدلل ساختن، به اثبات رساندن، ثابت کردن، محرز ساختن، مدلل داشتن
-
تعزیر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ادب کردن، تادیب کردن، به مجازات رساندن، گوشمالدادن، تنبیه کردن، مجازات کردن ۲. ملامت کردن، نکوهش دادن ≠ آفرین گفتن
-
مستغنی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بینیاز گردانیدن، خودکفا کردن ۲. غنی ساختن، به مال و مکنت رساندن، ثروتمند کردن
-
بس کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اکتفا کردن، بسنده کردن ۲. کفایت کردن ۳. به پایان رساندن، تمام کردن ۴. باز ماندن، متوقف شدن
-
منتشر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. انتشار دادن ۲. پخش کردن، توزیع کردن ۳. پراکندن ۴. چاپ کردن، به چاپ رساندن ۵. سرایت دادن ۶. گستردن ۷. ترویج کردن، رواجدادن
-
بافتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بافندگی کردن، نساجی کردن ۲. در هم تنیدن، به هم تابیدن، تاروپود درهم زدن ۳. سر هم زدن، حرف بیمنطق زدن، گزافهگویی کردن ۴. از خود درآوردن
-
باد کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. متورم شدن، ورم کردن ۲. آماس کردن، پف کردن ۳. نفخ کردن ۴. افاده فروختن، افاده کردن، تبختر کردن، فیس کردن ۵. به فروش نرفتن، روی دستماندن، مصرف نشدن ≠ به فروش رساندن، آب کردن ۶. پرهوا کردن، دمیدن ۷. برانگیختن، تهییج کردن، تی