کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حال فعل بودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حال آمدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. چاق شدن، فربه شدن ≠ لاغر شدن ۲. به شدن، بهبود یافتن، سرحال آمدن ۳. هوش آمدن، از حالت اغمابیرون آمدن، نیرو گرفتن، انرژی یافتن، بانشاطشدن ≠ مدهوش شدن، از هوش رفتن
-
حال دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرمست کردن، نشئه کردن ۲. لذت دادن، سرخوش کردن ۳. بانشاط کردن، به وجد آوردن ≠ حال گرفتن
-
حال کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به وجد آمدن، با نشاط شدن ۲. لذت بردن، محظوظ شدن، حظ کردن، احساس خوشی کردن
-
حال گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دمغ کردن، ناراحت کردن، پریشان کردن ۲. حالگیری کردن، آزرده کردن ≠ حال دادن
-
در حال، فورحالی شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. فهمیدن، دریافتن، درک کردن، آگاه گشتن، ملتفت شدن، متوجه شدن، ۲. مزین شدن، آراسته شدن