کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حال
واژگان مترادف و متضاد
۱. احوال، اوقات، حالت ۲. وضعیت، چگونگی، کیفیت، وضع ۳. اکنون، الحال، ≠ گذشته ۴. اینک، حالا ۵. لحظه، دم، هنگام ۶. زمان حاضر، مضارع ۷. خوشی، سرمستی ۸. ذوق ۹. وجد، شور، نشاط ۱۰. جریان، ماجرا ۱۱. انرژی، تاب، توان ۱۲. روش، شیوه، طریقه
-
حال
واژگان مترادف و متضاد
حلولکننده، جایگیرنده، واردشونده
-
واژههای مشابه
-
حال آمدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. چاق شدن، فربه شدن ≠ لاغر شدن ۲. به شدن، بهبود یافتن، سرحال آمدن ۳. هوش آمدن، از حالت اغمابیرون آمدن، نیرو گرفتن، انرژی یافتن، بانشاطشدن ≠ مدهوش شدن، از هوش رفتن
-
حال دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرمست کردن، نشئه کردن ۲. لذت دادن، سرخوش کردن ۳. بانشاط کردن، به وجد آوردن ≠ حال گرفتن
-
حال کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به وجد آمدن، با نشاط شدن ۲. لذت بردن، محظوظ شدن، حظ کردن، احساس خوشی کردن
-
حال گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دمغ کردن، ناراحت کردن، پریشان کردن ۲. حالگیری کردن، آزرده کردن ≠ حال دادن
-
در حال، فورحالی شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. فهمیدن، دریافتن، درک کردن، آگاه گشتن، ملتفت شدن، متوجه شدن، ۲. مزین شدن، آراسته شدن
-
واژههای همآوا
-
هال
واژگان مترادف و متضاد
۱. آرام ۲. آرامش، سکون ۳. شکیب، صبر، قرار ۴. راهرو، سرسرا
-
جستوجو در متن
-
مسکوت گذاشتن
واژگان مترادف و متضاد
رها کردن، به حال خود گذاشتن، موقوف کردن
-
مضارع
واژگان مترادف و متضاد
حال، آینده، زمانحال ≠ ماضی
-
موند
واژگان مترادف و متضاد
وضع، حال، وضعیت، موقعیت
-
ایندم
واژگان مترادف و متضاد
اکنون، الان، اینلحظه، حال