کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حاصل کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حاصل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به دستآوردن، اکتساب کردن، تحصیل کردن ۲. جمع کردن، فراهم کردن ۳. به نتیجه رسیدن، نتیجهگرفتن
-
واژههای مشابه
-
حاصل شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. فراهمشدن، مهیا گشتن ۲. به دست آمدن، کسب شدن، نتیجه دادن ۳. درآمد داشتن
-
حاصل گشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. کسبشدن، به دست آمدن، حاصل شدن، تحصیلشدن ۲. مهیا شدن، فراهم شدن
-
جستوجو در متن
-
منصرف شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ترک کردن، چشمپوشی کردن، صرفنظر کردن(ازقصد و میل) ۲. انصراف حاصل کردن، برگشتن، عدول کردن
-
خدمت رسیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهحضور رسیدن، مشرف شدن، شرفیاب شدن، تشرف حاصل کردن ۲. تنبیه کردن، ادب کردن، گوشمالی دادن، مجازات کردن ۳. تلافی کردن، جبران کردن
-
بو بردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. استنباط کردن، اطلاع حاصل کردن، پی بردن، خبردار شدن، حس کردن، در یافتن، فهمیدن، متوجه شدن، مطلعشدن، ملتفت شدن ۲. احساس کردن ۳. استشمام کردن ۴. بو خوردن
-
تحصیل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اکتساب کردن، به دست آوردن، حاصل کردن، کسب کردن ۲. درآوردن، عایدی داشتن، مداخلداشتن، درآمد داشتن ۳. دانش اندوختن، درسخواندن ۴. سواد آموختن، سواددار شدن
-
سر در آوردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیبردن، دریافتن، درک کردن، وقوف یافتن ۲. آگاهشدن، اطلاع حاصل کردن، واقف شدن، مطلعشدن ۳. متوجه شدن، ملتفت شدن، فهمیدن ۴. ظاهر شدن، پیدا شدن، بیرون آمدن، خارج شدن
-
حصول
واژگان مترادف و متضاد
۱. تامین، تحصیل، کسب، وصول ۲. دستیابی، نیل ۳. پیدایش، ظهور، وقوع ۴. ایجاد، تکوین ۵. حاصل شدن ۶. حاصل کردن، به دست آوردن
-
برداشت
واژگان مترادف و متضاد
۱. استنباط، استنتاج، بازیافت، تلقی، درک، دریافت ۲. جمعآوری، حاصل، حاصلبرداری، محصولبرداری ≠ کاشت، داشت ۳. بهرهبرداری کردن، ضبط ۴. اخذ، بازستانی، دریافت ≠ پرداخت ۵. بردباری، تحمل، صبر ≠ نابرداری، بیتابی
-
خاستن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برخاستن، بلند شدن، اوج گرفتن ≠ نشستن ۲. پدید آمدن، پیدا شدن، حاصل شدن، ظاهر شدن ۳. نشات گرفتن ۴. بهپا خاستن ۵. بلند شدن، ۶. قیام کردن، برخاستن ۷. ازبین رفتن، زایل شدن، ناپدیدگشتن ۸. رستن، روییدن ۹. بار آمدن، پرورشیافتن ۱۰. ت