کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جای انداختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
معوق گذاشتن
واژگان مترادف و متضاد
بهتاخیر انداختن، عقب انداختن، به تعویق انداختن
-
معرکه راه انداختن
واژگان مترادف و متضاد
ازدحام کردن، جاروجنجال راه انداختن
-
حذف
واژگان مترادف و متضاد
۱. الغا، فسخ، فک، محذوف، نقض ۲. ازقلم انداختن، افکندن، انداختن، خطزدن، ساقط کردن
-
مقدم داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ترجیح دادن، رجحان دادن، مقدم شمردن ۲. پیش انداختن، جلو انداختن
-
بچه پس انداختن
واژگان مترادف و متضاد
بچه درست کردن، زاییدن، بچه راه انداختن، زادوولد کردن، بچه آوردن
-
حذف کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خط زدن، پاک کردن، از قلم انداختن، قلم گرفتن ۲. کنارگذاشتن، کنار زدن ۳. ساقط کردن، انداختن
-
سفره انداختن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سفره چیدن، سفره پهن کردن، سفره گستردن، چیدن غذا (درسفره) ۲. مراسم نذر و نیاز برپا کردن، سفره نذری انداختن
-
سقط کردن
واژگان مترادف و متضاد
جنینافکندن، بچه انداختن
-
بچه انداختن
واژگان مترادف و متضاد
سقطجنین کردن
-
خدو انداختن
واژگان مترادف و متضاد
تفانداختن، تف کردن، تف زدن
-
چو انداختن
واژگان مترادف و متضاد
شایعهپردازی کردن، شایعهسازی کردن، شایعه ساختن، شایع کردن
-
چانه انداختن
واژگان مترادف و متضاد
مردن، فوت کردن، جان دادن
-
چشم انداختن
واژگان مترادف و متضاد
نگاه کردن، نگریستن، نظر افکندن، دید زدن، چشمگرداندن
-
چک خوردن
واژگان مترادف و متضاد
سیلیخوردن، کشیده خوردن، سیلی انداختن ≠ سیلیزدن، کشیده زدن
-
ساحل گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
پهلوگرفتن، لنگر انداختن ≠ بادبان برافراشتن