کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توقیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توقیف
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازداشت، جلب، حبس، دستگیر، زندانی، محبوس ≠ آزاد ۲. ضبط ۳. بازداشت کردن ≠ آزاد کردن، رها ساختن ۴. ضبط کردن، قبضه کردن
-
واژههای مشابه
-
توقیف شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازداشت شدن، حبس شدن، زندانی شدن ۲. ضبط شدن، مصادره شدن
-
توقیف کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازداشت کردن، جلب کردن، دستگیر کردن ≠ رها کردن ۲. حبس کردن، زندانی کردن، محبوس کردن ≠ آزاد ساختن ۳. ضبط کردن ≠ واپسدادن، رفع توقیف کردن
-
جستوجو در متن
-
محبوس شدن
واژگان مترادف و متضاد
حبسشدن، زندانی شدن، توقیف شدن، بازداشت شدن، بندی شدن ≠ آزاد شدن، مرخص شدن
-
بازداشت کردن
واژگان مترادف و متضاد
بهزندان انداختن، توقیف کردن، حبس کردن، زندانی کردن ≠ آزاد کردن
-
حبس شدن
واژگان مترادف و متضاد
زندانی شدن، بازداشت شدن، به زندان افتادن، گرفتار شدن، محبوس شدن، توقیف شدن، محبوس گشتن ≠ آزاد شدن
-
زندانی
واژگان مترادف و متضاد
اسیر، بازداشت، بندی، توقیف، حبس، دربند، شهربند، گرفتار، محبوس
-
محبوس کردن
واژگان مترادف و متضاد
بازداشت کردن، توقیف کردن، حبس کردن، زندانی کردن، دربند کردن ≠ آزاد کردن، رها ساختن
-
دستگیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. اسیر، بازداشت، توقیف، گرفتار ۲. مددکار، مساعد، یار، یاور ۳. پیر، قطب، مراد، مرشد
-
دستگیری
واژگان مترادف و متضاد
۱. تعاون، غوث، کمک، مدد، مساعدت، معاضدت، همدستی، یاری ۲. بازداشت، توقیف ۳. ارشاد، هدایت
-
ضبط
واژگان مترادف و متضاد
۱. تصرف، توقیف ۲. آرشیو، بایگانی ۳. ثبت، درج، مندرج ۴. حبس ۵. حفظ، نگهداری
-
محبوس
واژگان مترادف و متضاد
اسیر، بازداشت، بندی، توقیف، حبس، دربند، دوستاقی، زندانی، گرفتار، مسجون ≠ آزاد، رها
-
بازداشت
واژگان مترادف و متضاد
۱. اسیر، بندی، توقیف، حبس، دستگیر، زندانی، گرفتار، محبوس ≠ آزاد، رها ۲. منع، جلوگیری، نهی ≠ امر