کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلاش کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلاش کردن
واژگان مترادف و متضاد
کوشیدن، جدیت به خرج دادن، کوشش کردن، سعی کردن
-
جستوجو در متن
-
مجاهدت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تلاش کردن، اهتمام ورزیدن، سعی کردن، سختکوشی کردن ۲. جهاد کردن
-
سگدوی کردن
واژگان مترادف و متضاد
تلاش بیهوده کردن، دوندگی بینتیجه کردن، تکاپوی بیثمر کردن
-
سگدو زدن
واژگان مترادف و متضاد
به هرسو دویدن، تلاش کردن، دوندگی کردن، جانکندن، تکاپو کردن
-
سعی کردن
واژگان مترادف و متضاد
تلاش کردن، کوشیدن، اهتمام ورزیدن، جدیت به خرج دادن، کوشش کردن، جهد کردن
-
چخیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. حرف زدن، دمزدن ۲. کوشیدن، تلاش کردن، سعی کردن ۳. ستیزه کردن، جنگیدن، مبارزه کردن ۴. دشمنی کردن، خصومتورزیدن
-
مبارزه کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جنگیدن، رزمیدن ۲. فعالیت سیاسی کردن، ستیز کردن، ستیزیدن ۳. تلاش کردن، کوشیدن ۴. مسابقه دادن
-
تقلا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تلاش کردن، زحمت کشیدن، سعی کردن، کوشش کردن، تکودو کردن، دستوپا زدن، کوشیدن، تکاپو کردن ≠ سستی کردن ۲. دست و پا زدن ۳. غلت زدن، غلتیدن
-
تکاسل
واژگان مترادف و متضاد
۱. تنآسایی، تنپروری، تهاون، خمودی، سستی، تنبلی، کاهلی ≠ تلاش، جدیت، جهد ۲. کاهلی نمودن، سستی کردن، کاهلی کردن، سستی ورزیدن ≠ جهد کردن، کوشیدن ۳. کسل شدن
-
سعی
واژگان مترادف و متضاد
۱. اهتمام، تقلا، تلاش، جد، جهد، کوشش، مجاهده، مساعی ۲. کوشیدن، کوشش کردن، اهتمام ورزیدن ≠ اهمال ورزیدن، سستی کردن ۳. آهنگ، قصد