کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تعلل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تعلل
واژگان مترادف و متضاد
۱. اهمال، بهانهجویی، بهانهتراشی، تاخیر، تکاهل، درنگ، سستی، طفره، کوتاهی، مسامحه ۲. بهانه آوردن، بهانه کردن، بهانه تراشی کردن، بهانه جستن ۳. درنگ کردن، طفره رفتن
-
واژههای مشابه
-
تعلل ورزیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. درنگ کردن، اهمال ورزیدن، مسامحه کردن، طفره رفتن، اهمال کردن ۲. بهانه آوردن، بهانهجستن، عذرتراشی کردن
-
جستوجو در متن
-
تکاهل
واژگان مترادف و متضاد
اهمال، پشتگوشاندازی، تعلل، تنبلی، سستی، غفلت، مسامحه
-
طفره داشتن
واژگان مترادف و متضاد
اهمال ورزیدن، تعلل کردن، مسامحه کردن، سستی کردن، پابهپا کردن، کوتاهی کردن، خودداری کردن، بهانهآوردن
-
طفره رفتن
واژگان مترادف و متضاد
طفره زدن، تعلل کردن، سردواندن، اهمالکاری کردن، در رفتن، سستی کردن ≠ اقدام کردن، عمل کردن، دستیازیدن
-
کوتاهی
واژگان مترادف و متضاد
۱. تعلل، تقصیر، سستی، فتور، قصور ۲. کمطولی
-
تعلیل
واژگان مترادف و متضاد
۱. علتیابی، ذکر علت، علتاندیشی ۲. بهانهتراشی، تعلل ۳. دلیلآوردن، برهان آوردن ۴. علت آوردن، علت ذکر کردن
-
سستی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اهمال کردن، اهمال ورزیدن، تعلل کردن، کوتاهی کردن، تنبلی کردن، کاهلی کردن ۲. درنگ کردن، مسامحه کردن
-
طفره
واژگان مترادف و متضاد
۱. اهمال، تاخیر، تعلل، سستی، گریز، مسامحه ۲. برجستن، پریدن، جستن ۳. پرش، جست
-
عذر
واژگان مترادف و متضاد
۱. پوزش، معذرت ۲. بهانه، تعلل ۳. دستاویز، مستمسک ۴. حیض، قاعدگی
-
مسامحه
واژگان مترادف و متضاد
اهمال، تسامح، تساهل، تعلل، تغافل، تکاهل، تهاون، سستی، طفره، غفلت، کاهلی، کوتاهی، مماشات، مماطله ≠ جدیت
-
اهمال
واژگان مترادف و متضاد
تسامح، تعلل، تغافل، تکاهل، تنبلی، تهاون، سستی، طفره، غفلت، فرویش، کاهلی، کوتاهی، مسامحه، مماشات، مماطله
-
تاخیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. تعویق، درنگ، دیر ≠ تعجیل، تسریع ۲. تعلل، دفعالوقت، طفره، مماطله ۳. مطال ۴. دیرکرد ۵. دیرآمد ۶. مهلت، فرصت ۷. دیر کردن ۸. عقب انداختن