کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تافتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تافتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برافروختن، روشنشدن، برق زدن، درخشیدن ۲. افروختن، تابیدن، گداختن ۳. آزرده شدن، مکدر شدن، دلگیرشدن ۴. اعراض کردن، برگرداندن، رویبرگردانیدن ۵. تحمل کردن، تاب آوردن ۶. رشتن، تاب دادن، پیچیدن ۷. سرپیچی کردن، رویگردان شدن
-
واژههای مشابه
-
سربر تافتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرتابیدن، نافرمانی کردن ۲. اعراض کردن، تمرد کردن، اعراض کردن
-
جستوجو در متن
-
گداختن
واژگان مترادف و متضاد
آب کردن، تافتن، ذوب کردن
-
درخشیدن
واژگان مترادف و متضاد
اشتعال، پرتوفشانی، تابیدن، تافتن، نورافشانی
-
تفتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تافتن، گرم شدن ۲. سرخشدن، گداختن، گداخته شدن
-
تاب دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تابیدن، تافتن، پیچاندن ۲. سرخ کردن، بریان کردن، تفت دادن، سرخ کردن ۳. بافتن ۴. گرداندن
-
تابیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. درخشیدن، رخشیدن، روشن شدن ۲. حرارت یافتن، گرم شدن ۳. گداختن، گرم کردن ۴. تاب آوردن، بردباری کردن، تحمل کردن، طاقت آوردن ≠ برنتافتن ۵. به هم پیچاندن، پیچ دادن، پیچ و تاب دادن، تاب دادن، تافتن ۶. گرم شدن ۷. اعراض کردن، برتافتن،