کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی لباس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
حله
واژگان مترادف و متضاد
جامه، لباس
-
مایو
واژگان مترادف و متضاد
لباس شنا
-
دثار
واژگان مترادف و متضاد
پوشش، جامه، لباس ≠ شعار
-
چرکتاب
واژگان مترادف و متضاد
تیره، تیرهرنگ، سیاه (لباس، پارچه)
-
کسوت
واژگان مترادف و متضاد
پوشاک، جامه، رخت، زی، قبا، لباس، ملبوس
-
لباس
واژگان مترادف و متضاد
پوشاک، پوشش، تنپوش، جامه، حله، دثار، رخت، زی، کسوت، ملبوس، ناری
-
ملبوس
واژگان مترادف و متضاد
پوشاک، پوشیدنی، جامه، رخت، کسوت، لباس
-
پوشاک
واژگان مترادف و متضاد
پوشیدنی، جامه، رخت، کسوت، لباس، ملبوس
-
پوشیدنی
واژگان مترادف و متضاد
۱. پوشاک، جامه، رخت، لباس، ملبوس ۲. نهفتنی، سر
-
تنپوش
واژگان مترادف و متضاد
پوشش، ثوب، جامه، کسوت، لباس ≠ پاپوش
-
خلعت
واژگان مترادف و متضاد
۱. انعام، تشریف، جامهبخششی، جایزه، هدیه ۲. کفن ۳. لباس
-
زی
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیش، سوی، نزد ۲. پوشش، کسوت، لباس، هیئت ۳. شعار
-
بذله
واژگان مترادف و متضاد
۱. جوک، شوخی، طیبت، لطیفه، مزاح، مطایبه، هزل ۲. لباس کار ≠ جد
-
پز
واژگان مترادف و متضاد
۱. شکل، سرووضع، لباس، وضع ۲. افاده، تبختر، تظاهر، خودنمایی، فیس
-
خلع کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برکنار کردن، معزول کردن، منفصل کردن، عزل کردن ≠ گماشتن، برگماشتن، منصوب کردن ۲. کندن، برکندن، بیرون آوردن (لباس و )