کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی فرمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فرمان
واژگان مترادف و متضاد
۱. امر، امریه، توقیع، حکم، دستور، رقم، سفارش، طغرا، فرمایش، منشور ۲. رل، سکان ۳. اجازه، پته، پروانه، فته
-
توقیع
واژگان مترادف و متضاد
۱. امر، امریه، امضا، پینوشت، حکم، دستور، فرمان، منشور، مهر ۲. امضا کردن (حکم، فرمان) ۳. نشان گذاشتن، مهر کردن
-
فرمایش
واژگان مترادف و متضاد
امر، حکم، دستور، فرمان، فرموده
-
فرموده
واژگان مترادف و متضاد
امر، حکم، دستور، فرمان، فرمایش
-
امریه
واژگان مترادف و متضاد
توقیع، دستخط، فرمان، منشور
-
تنفیذ کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. نافذگردانیدن ۲. اجرا کردن، روان کردن(حکم، فرمان) ۳. امضاء کردن (حکم، فرمان) ۴. استوار گردانیدن، تایید کردن ۵. نفوذ کردن
-
حسبالامر
واژگان مترادف و متضاد
بهدستور، بهفرموده، طبق دستور، طبق فرمایش، بهفرمان، طبق فرمان، مطابق دستور
-
حکومت کردن
واژگان مترادف و متضاد
حکمراندن، حکمروایی کردن، فرمان راندن، فرمانروایی کردن
-
رل
واژگان مترادف و متضاد
۱. فرمان ۲. عمل، کارکرد، نقش، وظیفه
-
سکان
واژگان مترادف و متضاد
۱. زمام، فرمان ۲. ساکنین، مقیمان، ساکنان، باشندگان
-
متابعت کردن
واژگان مترادف و متضاد
تبعیت کردن، پیروی کردن، فرمان بردن، تمکین کردن ≠ سرپیچیدن
-
مثال دادن
واژگان مترادف و متضاد
امر دادن، امر کردن، دستور دادن، فرمان دادن، حکم کردن
-
مطاوعت کردن
واژگان مترادف و متضاد
اطاعت کردن، فرمان بردن ≠ نافرمانی کردن
-
پینوشت
واژگان مترادف و متضاد
امر، امریه، توقیع، حکم، دستور، فرمان، منشور، مهر
-
خطاب
واژگان مترادف و متضاد
۱. عتاب، بازخواست، سرزنش ۲. عنوان، مخاطبه، گفتگو ۳. حکم، دستور، فرمان، امر