کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی فرزند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تناسل
واژگان مترادف و متضاد
۱. توالد، تولید مثل، خلق، زادوولد، زهوزا، زایش ۲. فرزند زادن، زادوولد کردن، فرزند زادن
-
حلالزاده
واژگان مترادف و متضاد
فرزند مشروع ≠ حرامزاده
-
صبی
واژگان مترادف و متضاد
پسر، فرزند، کودک ≠ صبیه
-
آقازاده
واژگان مترادف و متضاد
پسر، پدر، فرزند ≠ بندهزاده
-
پور
واژگان مترادف و متضاد
آقازاده، ابن، پسر، فرزند، ولد
-
جگربند
واژگان مترادف و متضاد
جگرپاره، رود، فرزند
-
نورچشم
واژگان مترادف و متضاد
دردانه، عزیز، فرزند، نوردیده
-
نوردیده
واژگان مترادف و متضاد
عزیز، فرزند، نورچشم
-
زاده
واژگان مترادف و متضاد
۱. فرزند، مولود، ولد ۲. متولد
-
بنوت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پسری ۲. پسرخواندگی ۳. فرزند بودن ≠ ابوت
-
تخمحرام
واژگان مترادف و متضاد
حرامزاده، خشوک، فرزند نامشروع، ولدالزنا ≠ حلالزاده
-
ولد
واژگان مترادف و متضاد
ابن، پس، پور، زاده، فرزند، نتیجه ≠ دختر
-
زاد
واژگان مترادف و متضاد
۱. توشه، خوراک، رهتوشه، زادراه، قوتلایموت ۲. فرزند ۳. عمر
-
رود
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدول، جویبار، جوی، رودخانه، نهر ۲. جگربند، جگرپاره، فرزند، کودک ۳. ساز
-
عترت
واژگان مترادف و متضاد
۱. آل، اولاد، ذریه، سلاله، فرزند ۲. اقارب، اقوام، خویشاوندان، نزدیکان