کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی امان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
زینهار
واژگان مترادف و متضاد
امان، زنهار
-
امان
واژگان مترادف و متضاد
۱. پناه، حمایت، زنهار، کنف، مهلت، نگهداری ۲. تامین، فرجه ۳. امن، ایمن، مصون
-
زنهار
واژگان مترادف و متضاد
۱. پناه، زینهار ۲. امان، مهلت
-
فرجه
واژگان مترادف و متضاد
۱. امان، ضربالاجل، فاصله، فرصت، مهلت ۲. درز، رخنه، شکاف
-
ایمن
واژگان مترادف و متضاد
امان، بزینهار، بیترس، درامان، سالم، مامون، مصون، مطمئن
-
امن
واژگان مترادف و متضاد
۱. امان، امنیت، ایمن ۲. راحت، مطمئن ≠ ناامن
-
مهلت
واژگان مترادف و متضاد
اجل، استمهال، امان، تاخیر، اجل، درنگ، ضربالاجل، فرجه، فرصت، مدت، موعد، وعده، وقت
-
کنف
واژگان مترادف و متضاد
۱. امان، پشتی، پناه، حفظ، حمایت، زنهار، سایه، ظل ۲. جانب، طرف ۳. بال ۴. کنب
-
پناه
واژگان مترادف و متضاد
۱. امان، پناهگاه، حفاظ، زنهار، ظل، عیاذ، کنف، مامن، ماوا، معاذ ۲. پشتیبان، حافظ، حامی، ظهیر، معاضد، ملاذ، ملجا
-
آرامش
واژگان مترادف و متضاد
۱. آسایش، آسودگی، استراحت، راحت، راحتی، فراغبال، فراغت ۲. آشتی، صلح، صلحجویی، مسالمت ۳. آرام، تسکین، سکون، قرار ۴. امان، امنیت، ایمنی ۵. سکینه، طمانینه ≠ آشوب، بلوا
-
آرام
واژگان مترادف و متضاد
۱. خاموش، خلوت، دنج، ساکت ۲. آرامش، استراحت، صبر، قرار ۳. ثبات، سکون ۴. بردبار، رزین، صبور، معتدل، ملایم، موقر ۵. بیجنبش، بیحرکت، ساکن ۶. آسوده، راحت، فارغبال ۷. آهسته، باتانی، یواش ۸. امان، امن ۹. طمانینه ≠ پرسروصدا، شلوغ ۱۰. بیقرار
-
تامین
واژگان مترادف و متضاد
۱. امان، امنیت، ایمنسازی ۲. آمادهسازی، فراهمسازی، بسیج، تحصیل، تدارک، ترتیب، تهیه ۳. آمینگویی ۴. امن کردن، ایمن ساختن، ایمن کردن ۵. امنیتدادن، اطمینان دادن ۶. آماده، فراهم، مهیا ۷. درامان، محفوظ ۸. آمینگویی
-
تامین کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برآورده کردن، پاسخگو بودن اجابت کردن، برآوردن ۲. آماده کردن، فراهم ساختن، مهیا ساختن ۳. فراهم آوردن ۴. تارک دیدن، تهیه کردن ۵. امن ساختن، ایمن کردن ۶. حفظ کردن، در امان نگه داشتن +