کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرون انداختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیرون آمدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خارجشدن، خارج گشتن، ظاهر شدن ۲. روییدن، سرزدن ≠ خشکیدن ۳. خروج کردن، شورش کردن، شوریدن ۴. سرکشی کردن
-
بیرون کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیرونراندن، دفع کردن ۲. اخراج کردن، طرد کردن ۳. منفصل از خدمت کردن ۴. مستثنا کردن
-
جستوجو در متن
-
معوق گذاشتن
واژگان مترادف و متضاد
بهتاخیر انداختن، عقب انداختن، به تعویق انداختن
-
معرکه راه انداختن
واژگان مترادف و متضاد
ازدحام کردن، جاروجنجال راه انداختن
-
حذف
واژگان مترادف و متضاد
۱. الغا، فسخ، فک، محذوف، نقض ۲. ازقلم انداختن، افکندن، انداختن، خطزدن، ساقط کردن
-
مقدم داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ترجیح دادن، رجحان دادن، مقدم شمردن ۲. پیش انداختن، جلو انداختن
-
بچه پس انداختن
واژگان مترادف و متضاد
بچه درست کردن، زاییدن، بچه راه انداختن، زادوولد کردن، بچه آوردن
-
حذف کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خط زدن، پاک کردن، از قلم انداختن، قلم گرفتن ۲. کنارگذاشتن، کنار زدن ۳. ساقط کردن، انداختن
-
سفره انداختن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سفره چیدن، سفره پهن کردن، سفره گستردن، چیدن غذا (درسفره) ۲. مراسم نذر و نیاز برپا کردن، سفره نذری انداختن
-
سقط کردن
واژگان مترادف و متضاد
جنینافکندن، بچه انداختن
-
بچه انداختن
واژگان مترادف و متضاد
سقطجنین کردن
-
خدو انداختن
واژگان مترادف و متضاد
تفانداختن، تف کردن، تف زدن
-
چو انداختن
واژگان مترادف و متضاد
شایعهپردازی کردن، شایعهسازی کردن، شایعه ساختن، شایع کردن
-
چانه انداختن
واژگان مترادف و متضاد
مردن، فوت کردن، جان دادن