کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَرْزَخٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
برزخ
واژگان مترادف و متضاد
۱. درهم، دلخور، دمغ، گرفته ۲. بور ۳. ناخرسند، ناخشنود، ناراضی ۴. حایل، حاجز ۵. فاصله ۶. اعراف، عالم بالا، عالم مثال
-
واژههای همآوا
-
برزخ
واژگان مترادف و متضاد
۱. درهم، دلخور، دمغ، گرفته ۲. بور ۳. ناخرسند، ناخشنود، ناراضی ۴. حایل، حاجز ۵. فاصله ۶. اعراف، عالم بالا، عالم مثال
-
جستوجو در متن
-
اعراف
واژگان مترادف و متضاد
برزخ
-
حاجز
واژگان مترادف و متضاد
۱. دیافراگم ۲. حایل، مانع ۳. جلباب ۴. برزخ ۵. ظالم
-
بور
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرخ، قرمزرنگ ۲. برزخ ۳. دماغسوخته ۴. خجل، شرمنده، خجلتزده
-
درهم
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشفته، آمیخته، برهم، بینظم، پریشان، پیچیده، ژولیده، قاطی، قاطیپاطی، مختلط، مختل، مخلوط، مغشوش، ممزوج ۲. برزخ
-
گرفته
واژگان مترادف و متضاد
۱. افسرده، برزخ، دلتنگ، عبوس، غمگین، محزون، مغموم، ناشاد ۲. خفه، دلگیر، نفسگیر ۳. تار، تاریک، تیره ۴. بسته، مسدود، ، ≠ باز، دلباز