کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَاطِلِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
باطل
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیمعنی، ناحق ۲. نادرست، غلط ۳. ناراست، ناصواب ≠ حق، راست، صواب ۴. ابطال، فسخ، لغو، ملغا ۵. بیکاره، عاطل ۶. بیفایده، بیهوده، مهمل ۷. ضایع ۸. عبث ۹. دروغ، غیرواقعی ≠ حق، صواب ۱۰. بیاعتبار، نامعتبر
-
باطل شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابطال شدن، از اعتبار افتادن، فسخ شدن، لغو شدن، نامعتبراعلام شدن ۲. بیمعنی شدن، بیهوده شدن ۳. ناحق جلوهگر شدن، ناراست قلمداد شدن ۴. ضایع شدن ۵. خط خوردن
-
باطل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابطال کردن، فسخ کردن، لغو کردن، ملغا ساختن ۲. بیمعنی کردن، بیهوده گردانیدن، مهمل گذاشتن ۳. ناحق جلوه دادن، ناراست قلمداد کردن ۴. ضایع گردانیدن ۵. خط زدن، قلم زدن ۶. ازاعتبار انداختن، نامعتبر اعلام کردن ۷. تبطیل
-
واژههای همآوا
-
باطل
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیمعنی، ناحق ۲. نادرست، غلط ۳. ناراست، ناصواب ≠ حق، راست، صواب ۴. ابطال، فسخ، لغو، ملغا ۵. بیکاره، عاطل ۶. بیفایده، بیهوده، مهمل ۷. ضایع ۸. عبث ۹. دروغ، غیرواقعی ≠ حق، صواب ۱۰. بیاعتبار، نامعتبر
-
جستوجو در متن
-
عاطل
واژگان مترادف و متضاد
باطل، بیکار، بیمعنی، بیهوده، لغو، معطل، ول
-
فسخ
واژگان مترادف و متضاد
ابطال، الغا، باطل، حذف، زایل، لغو، نقض
-
ملغا
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابطال، باطل، لغو ۲. منتفی
-
تهاتر
واژگان مترادف و متضاد
۱. معامله پایاپای ۲. دعوی باطل
-
خشتمالی
واژگان مترادف و متضاد
۱. خشتزنی ۲. خودستایی، دعوی باطل، رجز، رجزخوانی، لافپیمائی، لافزنی
-
حذف شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. از قلمافتادن ۲. خط خوردن ۳. از دور خارج شدن، کنار گذاشته شدن ۴. لغو شدن، باطل شدن
-
ناحق
واژگان مترادف و متضاد
باطل، دروغ، غیرعادلانه، کذب، ناراست، ناروا، ناصواب ≠ بحق، حق
-
ملغا شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. لغو شدن، باطل شدن، ابطال گردیدن، بیاثر شدن ≠ تایید شدن ۲. باب شدن، متداول شدن
-
ملغا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. لغو کردن، باطل کردن، ابطال کردن، بیاثر کردن ≠ تایید کردن ۲. باب کردن، متداول کردن