کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بو
واژگان مترادف و متضاد
۱. رایحه، ریح، شمه، شمیم، عطر، نفحه، نکهت ۲. امید، آرزو ۳. بادا، باشد
-
واژههای مشابه
-
بو بردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. استنباط کردن، اطلاع حاصل کردن، پی بردن، خبردار شدن، حس کردن، در یافتن، فهمیدن، متوجه شدن، مطلعشدن، ملتفت شدن ۲. احساس کردن ۳. استشمام کردن ۴. بو خوردن
-
بو دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برشته کردن ۲. بویناک کردن ۳. بوی بد پراکندن، بویناک بودن، بوی گند دادن، عفن بودن، گندیده بودن، متعفنبودن
-
بو کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. استشمام کردن، بو کشیدن، بوییدن ۲. بدبو شدن، متعفن شدن ۳. له شدن، فاسد شدن
-
بو گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
بدبو شدن، بویبد دادن، بویناک شدن، گندیدن، گندیده شدن، متعفن شدن
-
جستوجو در متن
-
شمیمه
واژگان مترادف و متضاد
بو، رایحه، شمیم، نکهت
-
کاش
واژگان مترادف و متضاد
ایکاش، بو، کاشکی، لیت
-
کاشکی
واژگان مترادف و متضاد
ایکاش، بو، کاشک، کاش
-
استشمام
واژگان مترادف و متضاد
استنشاق، بو کردن، بویش، بوییدن
-
حس کردن
واژگان مترادف و متضاد
احساس کردن، در یافتن، درک کردن، بو بردن
-
نکهت
واژگان مترادف و متضاد
بو، بویدهان، رایحه، شمیم، عطر
-
رایحه
واژگان مترادف و متضاد
بو، ریح، شمیمه، شمیم، عطر، نکهت
-
ریح
واژگان مترادف و متضاد
۱. باد، دم، نسیم، نفخ ۲. بو، رایحه ۳. تیز