کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
به بیرون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چشم به هم زدن
واژگان مترادف و متضاد
آن، طرفهالعین، لحظه، لمحه
-
به پا خاستن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایستادن، برخاستن، بلند شدن ≠ نشستن ۲. شورش کردن، شوریدن، طغیان کردن، عصیان ورزیدن ≠ تسلیمبودن ۳. انقلاب کردن، قیام کردن، نهضت کردن ≠ تسلیم شدن
-
جستوجو در متن
-
بیرون
واژگان مترادف و متضاد
۱. برون، خارج ≠ درون ۲. ظاهر ≠ باطن
-
تخلیه کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خالی کردن، تهی ساختن ۲. پیاده کردن ≠ بار زدن، بار کردن ۳. بیرون آوردن، بیرون ریختن
-
خروج
واژگان مترادف و متضاد
۱. برون شد، بیرونرفت، برونرفت ۲. سرکشی، قیام، طغیان، عصیان ۳. بیرون آمدن، بیرون شدن، خارج شدن، در آمدن ۴. طغیان کردن، عصیان ورزیدن ≠ دخول
-
خارج کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیرونبردن ۲. بیرون فرستادن، منتقل کردن، جابهجا کردن
-
درون
واژگان مترادف و متضاد
۱. اندر، اندرون، تو، داخل ۲. باطن، نهاد، وجدان ≠ برون، بیرون
-
برون
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیرون، خارج ≠ درون ۲. ظاهر، برونه ≠ باطن، درونه ۳. مستثنا
-
خلع کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برکنار کردن، معزول کردن، منفصل کردن، عزل کردن ≠ گماشتن، برگماشتن، منصوب کردن ۲. کندن، برکندن، بیرون آوردن (لباس و )
-
خارج
واژگان مترادف و متضاد
۱. برون، بیرون ≠ درون ۲. بیگانه ۳. خارجه ≠ داخل، داخله ۴. تحصیلاتعالیحوزوی، سطح عالی فقه
-
راندن
واژگان مترادف و متضاد
۱. رانندگی کردن ۲. بیرون کردن، دور کردن، رانش ۳. تاراندن، طرد کردن ۴. تبعید کردن، نفیبلد کردن
-
بیرون آمدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خارجشدن، خارج گشتن، ظاهر شدن ۲. روییدن، سرزدن ≠ خشکیدن ۳. خروج کردن، شورش کردن، شوریدن ۴. سرکشی کردن
-
بیرون کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیرونراندن، دفع کردن ۲. اخراج کردن، طرد کردن ۳. منفصل از خدمت کردن ۴. مستثنا کردن
-
خالی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تهی کردن، تهی ساختن ۲. تخلیه کردن ≠ بارگیری کردن ۳. خلوت کردن ۴. زدن، سرقت کردن، بهسرقت بردن ۵. شلیک کردن ۶. بیرون ریختن ۷. خانهتکانی کردن