کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بند
واژگان مترادف و متضاد
۱. حبل، رسن، رشته، ریسمان، طناب، نخ ۲. ترک، زین ۳. بست، عقد، قید، گره، گیر ۴. پیوند، لولا، مفصلگاه، مفصل ۵. استخوان انگشت ۶. اتصالگاه، پیوندگاه، گرهگاه ۷. تله، دام ۸. رهن، گرو ۹. گرفتاری، مخمصه ۱۰. آز، طمع ۱۱. یک زوجگاو ۱۲. حیله
-
واژههای مشابه
-
خاتم بند
واژگان مترادف و متضاد
خاتمساز، خاتمکار
-
بند آمدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. راهبندانشدن ۲. بسته شدن، سد شدن، مسدود شدن ≠ باز شدن ۳. باز ایستادن، قطع شدن، متوقفشدن، موقوف شدن ۴. از کار افتادن، از حرکتبازماندن، بیحرکت شدن
-
جستوجو در متن
-
روبان
واژگان مترادف و متضاد
بند، نوار
-
زنجیر
واژگان مترادف و متضاد
بند، سلسله، غل
-
زین
واژگان مترادف و متضاد
بند، سرج، فتراک
-
مفصل
واژگان مترادف و متضاد
بند، پیوندگاه، مفصلها
-
آببند
واژگان مترادف و متضاد
بند، سد، ورغ
-
نخ
واژگان مترادف و متضاد
بند، تار، رشته، ریسمان
-
مچ
واژگان مترادف و متضاد
۱. فاصله بین ساعدوکفدست، بند دست، بند پا ۲. استخوان ۳. مفصلمیان دستوساق دست
-
تقیید
واژگان مترادف و متضاد
۱. وابسته، مقید، محدود ۲. مقید ساختن، بند نهادن، در بند کردن ۳. نگاهداشتن
-
عقد
واژگان مترادف و متضاد
۱. گردنبند، گلوبند ۲. بند
-
قفل
واژگان مترادف و متضاد
بسته، بند، کلون، کوپله ≠ کلید