کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بریدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بریدگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. انشقاق، انقطاع، برش، تقیطع، قطع ۲. جدایی ۳. پارگی، دریدگی ۴. زخم
-
جستوجو در متن
-
انشقاق
واژگان مترادف و متضاد
انقطاع، بریدگی، ترکخوردگی، شکافتگی
-
خوردگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. سایش، ساییدگی، فرسایش، فرسودگی ۲. بریدگی ۳. زنگزدگی
-
انقطاع
واژگان مترادف و متضاد
۱. انفصال، جدایی ۲. بریدگی، پارگی، گسستگی، گسیختگی ۳. انشقاق، قطع ۴. فروکش ≠ اتصال، پیوستگی، وصل
-
قطع
واژگان مترادف و متضاد
۱. انقطاع، برش، جدایی، فک ۲. بریده، جدا، گسسته، گسیخته ۳. بریدن، گسستن، گسیختن ۴. بریدگی، گسیختگی ۵. قطعه ۶. اندازه، قالب ۷. یقین ≠ وصل
-
برش
واژگان مترادف و متضاد
۱. بریدگی، شکاف ۲. بریده، تقطیع، جدایی، فصل، قطع ۳. قاش، قاچ ۴. کارآیی، توان، برایی، قاطعیت ۵. تیزی ۶. بریدن