کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بریان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بریان
واژگان مترادف و متضاد
۱. برشته، تفته، کباب، مسمن، بلال، تفتیده ≠ آبپز ۲. ملتهب، مضطرب، پرسوزوگداز
-
واژههای مشابه
-
بریان کردن
واژگان مترادف و متضاد
برشته کردن، بلال کردن، تف دادن، کباب کردن
-
جستوجو در متن
-
برشته
واژگان مترادف و متضاد
بریان، بلال، پخته، تفتداده، تفتیده
-
بلال
واژگان مترادف و متضاد
۱. ذرت ۲. برشته، بریان
-
کباب
واژگان مترادف و متضاد
۱. برشته، بریان ۲. فلفل، کبابه
-
برشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برشته کردن، بریان کردن ۲. تف دادن، تفت دادن، بو دادن ۳. سوخاری کردن
-
تاب دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تابیدن، تافتن، پیچاندن ۲. سرخ کردن، بریان کردن، تفت دادن، سرخ کردن ۳. بافتن ۴. گرداندن
-
بست
واژگان مترادف و متضاد
۱. باغ، گلزار، میوهزار ۲. پشته، زمین ناهموار، گریوه ۳. محور سنگ آسیا ۴. گندم برشته، گندم بریان