کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برپا شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
برپا داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آباد ساختن، آبادان کردن ۲. برافراشتن، نصب کردن ۳. بر پا کردن، برقرار کردن ۴. اقامه کردن، انجامدادن ۵. مجلس کردن
-
برپا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برقرار کردن، تاسیس کردن، دایر کردن ۲. مستقر کردن ۳. برگزار کردن، برپا داشتن ۴. به پا کردن
-
جستوجو در متن
-
برقرار شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایجادشدن ۲. برپا شدن، دایر شدن
-
تشکیل یافتن
واژگان مترادف و متضاد
شکلگرفتن برپا شدن، بهپا شدن، درست شدن، تشکیل شدن، تکوین یافتن، به وجود آمدن،
-
منعقد شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بسته شدن ۲. دلمه شدن ۳. سفت شدن ۴. برگزار شدن، برپا داشتن، تشکیل شدن، ترتیبیافتن
-
بلند شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایستادن ≠ نشستن ۲. برخاستن، پا شدن ≠ نشستن، فرود آمدن ۳. دراز شدن، قد کشیدن ۴. رشد کردن ۵. برپا شدن ۶. متصاعد شدن ۷. اوجگرفتن، صعود کردن ۸. برافراختن، برافراشتن ۹. بیدار شدن ۱۰. طولانی شدن
-
خیمه زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اردو زدن، خیمه برپا کردن ۲. استقرار یافتن، جا گرفتن، فرود آمدن، مستقر شدن، مقیم شدن، منزل کردن ۳. خیمه کشیدن
-
برخاستن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایستادن، بهپاخاستن، برپا شدن، بلند شدن ۲. بیدار شدن ۳. بردمیدن، سر زدن ۴. برآمدن، طلوع کردن ۵. شوریدن، شورش کردن، طغیان کردن، عصیان کردن، قیام کردن ۶. متصاعد شدن ۷. پدیدآمدن، آغاز شدن، در گرفتن ۸. پیش آمدن، اتفاق افتادن،