کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برومند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برومند
واژگان مترادف و متضاد
۱. بارور، مثمر، میوهدار ۲. قوی، رشید، نیرومند محکم ۳. برخوردار، بهرهور، کامروا، کامیاب ۴. خرم، شاداب ۵. آبرومند
-
جستوجو در متن
-
حاصلخیز، حاصلخیز
واژگان مترادف و متضاد
۱. بارور، برومند، پرمحصول، پربار ≠ بیحاصل، ۲. سترون، شورهزار
-
بارور
واژگان مترادف و متضاد
بارآور، برومند، ثمردار، پرثمر، حاصلخیز، مثمر، میوهدار ≠ بیبر، سترون، عقیم
-
آبرومند
واژگان مترادف و متضاد
۱. آبرودار، باآبرو، برومند، شریف، محترم، معتبر ۲. عفیف
-
پیل، ≠ قوی
واژگان مترادف و متضاد
۱. برومند، پراستقامت، پرتوان، تند، تنومند، توانا، توانمند، دلیر، زفت، زورمند، قادر، قلچماق، نیرومند ۲. سخت، شدید ≠ ضعیف، کمزور
-
بزرگ شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. رشد کردن، نمو کردن ۲. بالغ شدن، برومند شدن، رشید شدن ۳. تنومند شدن، جسیم شدن، گندهشدن ≠ کوچک شدن ۴. چاق شدن، فربه شدن ≠ لاغر شدن ۵. ستبر شدن، ضخیم شدن، کلفتشدن ۶. عظیم شدن، گسترده شدن، وسیع شدن ۷. پرتوان شدن، توانا شدن ≠ نات