کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برملا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برملا
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشکار، ظاهر، علنی، عیان، فاش ۲. رسوا ۳. افشا ۴. ابراز
-
جستوجو در متن
-
مخفی کردن
واژگان مترادف و متضاد
نهان کردن، پنهان کردن، پوشیدن، مکتوم داشتن ≠ برملا کردن، فاش کردن
-
پنهان کردن
واژگان مترادف و متضاد
اختفا، استتار، پوشیدن، نهفتن ≠ برملا کردن، فاش کردن
-
ذریع
واژگان مترادف و متضاد
۱. تندرو، تیزرو، سبکسیر ۲. برملا، فاش ۳. بسیار، فراوان، کثیر
-
عیان
واژگان مترادف و متضاد
آشکار، برملا، روشن، صریح، ظاهر، فاش، محسوس، معلوم ≠ نهان
-
افشا
واژگان مترادف و متضاد
آشکار، ابراز، اعتراف، برملا، علنی، فاش، لو ≠ اخفا
-
نشت
واژگان مترادف و متضاد
۱. تراویدن، تراوش، ترشح، چکه، نشر ۲. برملا، بروز، درز کردن، شایع
-
مخفی ماندن
واژگان مترادف و متضاد
پنهانماندن، پوشیده ماندن، مکتوم ماندن، نهان ماندن ≠ آشکار شدن، برملا گشتن، هویدا شدن
-
مکشوف
واژگان مترادف و متضاد
آشکار، برملا، پدیدار، ظاهر، عیان، کشفشده، هویدا ≠ ناپدید، ناپیدا، مکتوم، مکنون، نامکشوف، نهفته
-
نمودن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارائه، عرضه کردن، نشاندادن، نمایاندن، نمایشدادن ۲. آشکار کردن، برملا کردن، فاش کردن ۳. انجامدادن، کردن
-
رسوا
واژگان مترادف و متضاد
۱. انگشتنما، بدنام، بیآبرو، بیحرمت، بیحیا، روسیاه، لجنمال، مفتضح، مهتوک، ننگین ۲. افشا، برملا، علنی، فاش، لو
-
ابراز
واژگان مترادف و متضاد
۱. افشا، برملا، بروز، فاش ۲. اشعار، اظهار، اعتراف، اعلام، اقرار، بیان، تقریر، عرض ۳. آشکار ساختن، ظاهر کردن ≠ کتمان
-
ظاهر
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشکار، آشکارا، برملا، پدید، پیدا، جلوهگر، علنی، عیان، محسوس، مرئی، مشهود، معلوم، نمایان، نمودار، واضح، هویدا ۲. هیئت ≠ باطن، پنهان، نهان
-
فاش
واژگان مترادف و متضاد
آشکار، آشکارا، ابراز، افشا، برملا، جلوهگر، ذایع، رسوا، ظاهر، عالمگیر، علنی، عیان، لو، مشخص، مشهود، معلوم، نمودار، واضح، هویدا ≠ مخفی، ناآشکار، نهان