کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برطرف کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برطرف کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مرتفع ساختن، رفع و رجوع کردن ۲. حل کردن، فیصله دادن، حل کردن ۳. از بین بردن، نابود کردن
-
واژههای مشابه
-
برطرف شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ازبین رفتن، از میان رفتن، زایل شدن ۲. نیستشدن، نابود شدن ۳. مرتفع شدن ۴. حل شدن، فیصله یافتن ۵. تمام شدن، به پایان رسیدن
-
جستوجو در متن
-
مرتفع کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برطرف کردن، رفع کردن، رفع و رجوع کردن ۲. فیصله دادن ۳. مرتفع ساختن
-
خط کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قلم گرفتن، خط خوردن، خط زدن ۲. حذف کردن، محو کردن، برطرف کردن ۳. گذشتن، صرفنظر کردن ۴. رسم کردن (خط)
-
بر داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. با خود بردن، همراه بردن ۲. اخذ کردن، گرفتن ۳. برداشت کردن ۴. برطرف کردن، از بین بردن ۵. ازاله کردن، زایل کردن ۶. بلند کردن، دزدیدن، ربودن، کش رفتن ۷. برچیدن، اختیار کردن، انتخاب کردن، حاصلبرداری کردن، درو کردن، محصولبرداری کردن
-
حل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. به جوابرسیدن، پاسخ پیدا کردن، راهحل یافتن ۲. گشودن ۳. به صورت محلول درآوردن ۴. فیصله دادن (ماجرا، دعوا) ۵. رفع کردن، برطرف کردن
-
سلب
واژگان مترادف و متضاد
۱. برگیری، محرومیت ۲. نفی ≠ ایجاب ۳. ربایش ۴. گرفتن، برداشتن، جدا کردن، ربودن ۵. از میان بردن، برطرف کردن
-
رفع
واژگان مترادف و متضاد
۱. ازبینبردن، برطرف کردن ۲. دفع، مدافعه ۳. حل، ساماندهی ۴. ضمه