کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برشراه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
برش
واژگان مترادف و متضاد
۱. بریدگی، شکاف ۲. بریده، تقطیع، جدایی، فصل، قطع ۳. قاش، قاچ ۴. کارآیی، توان، برایی، قاطعیت ۵. تیزی ۶. بریدن
-
راه
واژگان مترادف و متضاد
۱. جاده، سبیل، سلک، شاهراه، صراط، طریق، گذرگاه، مسلک، مسیر، معبر، ممر، منهاج، منهج، نهج ۲. روال، روش، شعار، شیوه، ، طرز، طریقت، طریقه، ، منوال، ۳. رسم، عادت ۴. مجرا ۵. وضع
-
معرکه راه انداختن
واژگان مترادف و متضاد
ازدحام کردن، جاروجنجال راه انداختن
-
جستوجو در متن
-
قاطعیت
واژگان مترادف و متضاد
برایی، برش، کارآیی
-
قط
واژگان مترادف و متضاد
برش، برشدادن، برشزدن، بریدن
-
قاش
واژگان مترادف و متضاد
برش، ترک، قاچ، کرج، لزگه، لغزه
-
برایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. برندگی، تیزی ۲. برش، قاطعیت، کارآیی
-
برندگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. برایی، تیزی ۲. برش، قاطعیت، کارآیی ≠ کندی
-
قاچ
واژگان مترادف و متضاد
۱. برش، تراشه، تراک، شکافتگی، قاش، لزگه، لغزه، ۲. ترک، شکاف
-
بریدگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. انشقاق، انقطاع، برش، تقیطع، قطع ۲. جدایی ۳. پارگی، دریدگی ۴. زخم
-
تقطیع
واژگان مترادف و متضاد
۱. برش، قطع ۲. هجابندی ۳. کوتاهگویی ۴. بریدن، پارهپاره کردن، قطعهقطعه کردن ۵. هجابندی کردن ۶. کوتاه گفتن
-
بریدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قطع کردن، قطع ≠ پیوند دادن ۲. گسستن، گسیختن ≠ پیوستن ۳. اره کردن، قیچی کردن، برش دادن، چیدن ۴. دریدن، شکافتن، ۵. برش دادن ۶. جدا شدن، قطع رابطه کردن ≠ پیوستن ۷. جدایی انداختن ۸. عبور کردن، گذشتن، طی کردن ۹. تعیین کردن، مقرر کردن
-
جدایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. دوری، فراق، فرقت، مفارقت، مهجوری، هجر، هجران ۲. طلاق ۳. انفکاک ۴. انفصال، برش، قطع ≠ وصال، وصل
-
قطع
واژگان مترادف و متضاد
۱. انقطاع، برش، جدایی، فک ۲. بریده، جدا، گسسته، گسیخته ۳. بریدن، گسستن، گسیختن ۴. بریدگی، گسیختگی ۵. قطعه ۶. اندازه، قالب ۷. یقین ≠ وصل