کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
با حکم قضایی فیصل دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قاضی
واژگان مترادف و متضاد
حاکم، حکم، دادرس، داور، دیان، فیصل
-
حکم صادر کردن
واژگان مترادف و متضاد
رای دادن، حکم کردن، حکم دادن، تصمیم گرفتن
-
مثال دادن
واژگان مترادف و متضاد
امر دادن، امر کردن، دستور دادن، فرمان دادن، حکم کردن
-
حکم دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. فرماندادن، دستور دادن، امر کردن ۲. رای صادر کردن، رای دادن
-
حکم کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. امر کردن، دستور دادن، فرمایش دادن، فرمودن، فرمان دادن ۲. رای صادر کردن، قضاوت کردن، داوری کردن ۳. فتوا دادن ۴. نظر دادن، رای دادن ۵. اقتضا کردن، ایجاب کردن ۶. کارآیی داشتن، نقشپرداز بودن ۷. حکومت کردن، حکم راندن، فرمانروایی
-
باز داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جلوگیری، ردع، ممانعت، منع، نهی ≠ امر ۲. جلوگیری کردن، مانع شدن، ممانعت کردن، منع کردن، نهی کردن ≠ امر کردن، فرمان دادن، حکم کردن، دستور دادن
-
تحکم کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. زورگفتن، زورگویی کردن ۲. امر کردن، حکم کردن، دستور دادن ۳. حکومت کردن، فرمانروایی کردن