کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بابیل کندن (منهدم کردن) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
منهدم کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خراب کردن، ویران کردن، تخریب کردن ۲. نابود کردن، از بین بردن
-
کندن
واژگان مترادف و متضاد
۱. حفاری، حفر، گود کردن ۲. حکاکی ۳. بریدن، جدا کردن، قطع کردن
-
تخریب کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ویران کردن، خراب کردن، منهدم ساختن ۲. نابود کردن، از بین بردن ۳. خرابکاری کردن
-
حفر کردن
واژگان مترادف و متضاد
کندن، گود کردن
-
چال کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دفن کردن، مدفون کردن ≠ نبش کردن ۲. زیر خاک پنهان کردن ۳. کندن، حفر کردن ≠ پر کردن ۴. گود کردن، گودال کندن ۵. لانه ساختن
-
برکندن
واژگان مترادف و متضاد
۱. از ته کندن، کندن ۲. از ریشه درآوردن، ریشهکن کردن ۳. جدا کردن، بریدن ≠ نشاندن ۴. نابود کردن، ازبین بردن ۵. دور کردن
-
بحث کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدل کردن، گفتگو کردن، مباحثه کردن، محاوره کردن، مذاکره کردن، مناظره کردن ۲. حفر کردن، کندن
-
خلع کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برکنار کردن، معزول کردن، منفصل کردن، عزل کردن ≠ گماشتن، برگماشتن، منصوب کردن ۲. کندن، برکندن، بیرون آوردن (لباس و )
-
حفر
واژگان مترادف و متضاد
۱. حفاری، کندن، گود کردن ۲. کاوش کردن، کاویدن ۳. کاوش
-
حک کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. حکاکی کردن، نقش انداختن، کندن، کندهکاری کردن، نقر کردن ۲. سودن، ساییدن، تراشیدن، محو کردن
-
کاویدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تفحص کردن، جستجو کردن، کاوش کردن ۲. کندن، حفر کردن، ۳. کندوکاو کردن
-
حفاری
واژگان مترادف و متضاد
۱. حفر ۲. کندن، گود کردن ۳. کاوش
-
قلع
واژگان مترادف و متضاد
اخراج، تباهی، ریشهکن کردن، سرکوبی، سرنگونی، عزل، کندن
-
تقشیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. پوست کندن ۲. مغز ازپوست جدا کردن
-
ستردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تراشیدن، پاک کردن، پالودن، ۲. زدودن، کندن، محو کردن، زایل کردن ۳. نابود کردن، از بین بردن