کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انبار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انبار
واژگان مترادف و متضاد
خزانه، سیلو، مخزن
-
جستوجو در متن
-
تلمبار
واژگان مترادف و متضاد
انبار، انباشته، توده، تلنبار
-
ذخیره کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. انبار کردن، انباشتن ۲. اندوختن، پسانداز کردن
-
سیلو
واژگان مترادف و متضاد
۱. انبار گندم ۲. صوبه، مخزن
-
خزینه
واژگان مترادف و متضاد
۱. انبار، گنجینه ۲. خزانه ۳. گلخانه، نهالدان
-
مغازه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بوتیک، حجره، دکان، دکه، فروشگاه ۲. مخزن، انبار
-
خزانه
واژگان مترادف و متضاد
۱. انبار، گنج، گنجینه، مخزن ۲. خزینه، حوض ۳. نهالدان، گلخانه ۴. بیتالمال ۵. فشنگدان
-
مخزن
واژگان مترادف و متضاد
۱. انبار، محفظه ۲. باک، تانکر ۳. خزانه، گنجینه ۴. جایگاه، معدن
-
تل
واژگان مترادف و متضاد
۱. پشته، تپه، رش، نجد ≠ هامون ۲. انبار، خرمن ۳. توده، انباشتگی ۴. امرد، مزلف
-
خن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خانه ۲. جا، محل، مکان ۳. انبار کشتی، طبقه پائین کشتی ۴. کابین کشتی ۵. گلخن ۶. سوراخ، منفذ
-
لت
واژگان مترادف و متضاد
۱. چک، خدشه، سیلی، ضربه ۲. پاره، تکه، قطعه، لخت ۳. مصراع، مصرع، نیمبیت ۴. چماق ۵. عمود، گرز ۶. انبار، انبان ۷. بطن، شکم
-
خواباندن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خواب کردن ۲. خوابانیدن ≠ بیدار کردن ۳. از کار انداختن، تعطیل کردن، راکد کردن ۴. باز داشتن، واداشتن ۵. آرام کردن، فرو نشاندن ۶. از کارانداختن، راکد کردن ۷. بستری کردن ۸. ذخیره کردن، انباشتن، انبار کردن ۹. ویران کردن، خراب