کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افتادن به جان کسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حاجت افتادن
واژگان مترادف و متضاد
نیاز پیدا کردن، ضرورت یافتن
-
چال افتادن
واژگان مترادف و متضاد
گود شدن، فرو رفتن (گونه)
-
چپ افتادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دشمنشدن ۲. دشمنی کردن، مخالفت کردن، کینهتوزشدن، خصمانه رفتار کردن ≠ همراهی کردن
-
طاق افتادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدا گشتن، دور شدن ۲. بیهمتا بودن، بیهمال بودن، بیمانند بودن
-
طنین افتادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. صداپیچیدن، منعکس شدن ۲. بازتاب یافتن
-
مقبول افتادن
واژگان مترادف و متضاد
پذیرفته شدن، مقبول آمدن، پذیرش یافتن
-
بر افتادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. از میان رفتن، نابود شدن، نابود گشتن، نیست شدن، ورافتادن ≠ روآمدن ۲. ملغا، منسوخ گشتن، منسوخ شدن، متروک شدن ≠ متداول شدن، رایج گشتن، بابشدن ۳. قلعوقمع شدن، منقرض شدن، انقراضیافتن ۴. ازمد افتادن، دمده شدن ≠ باب شدن، مد
-
تک افتادن
واژگان مترادف و متضاد
جدا شدن، جداماندن، تنها شدن، تنها ماندن، دور افتادن