کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
افاده
واژگان مترادف و متضاد
۱. باد، پز، تبختر، تفرعن، تکبر، خودبینی، فیس، منی، نخوت ۲. بهرهدهی، سودرسانی
-
جستوجو در متن
-
طاقچه بالا گذاشتن
واژگان مترادف و متضاد
تکبر ورزیدن، افاده داشتن، افاده کردن، متکبربودن، مغرور شدن
-
فیس
واژگان مترادف و متضاد
افاده، پز، تبختر، تفرعن، تکبر
-
برمنشی
واژگان مترادف و متضاد
۱. خودخواهی، خودپسندی ۲. غرور، تکبر، افاده، تفرعن
-
برمنشی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خودستایی کردن، خودپسندی کردن ۲. مغرورشدن، تکبر ورزیدن، افاده کردن، تفرعن فروختن
-
تکبر
واژگان مترادف و متضاد
۱. افاده، برتنی، تبختر، تفرعن، خودبزرگبینی، خودبینی، خودپرستی، خودپسندی، خودخواهی، صلف، غرور، فیس، کبر، گردنکشی، لاف، نازش، نخوت ≠ فروتنی ۲. افاده کردن، کبر ورزیدن، بزرگمنشی کردن
-
چسی آمدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پز دادن، فیس کردن، افاده فروختن ۲. تفاخر کردن، فخرفروختن ۳. خودنمایی کردن، متکبرانه رفتار کردن
-
تبختر
واژگان مترادف و متضاد
۱. افاده، پز، تفرعن، تکبر، فخرفروشی، فیس، گندهدماغی ۲. به خودبالیدن، فخر فروختن، نازیدن
-
پز
واژگان مترادف و متضاد
۱. شکل، سرووضع، لباس، وضع ۲. افاده، تبختر، تظاهر، خودنمایی، فیس
-
تفرعن
واژگان مترادف و متضاد
۱. افاده، تبختر، تکبر، خودپرستی، غرور، فخرفروشی، فرعونیت، فیس، گندهدماغی ≠ افتادگی، تواضع ۲. متفرعن شدن ≠ متواضع شدن
-
نخوت
واژگان مترادف و متضاد
افاده، تکبر، خودبزرگبینی، خودبینی، خودپرستی، خودپسندی، خودخواهی، عجب، غرور، کبر ≠ خشوع
-
باد کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. متورم شدن، ورم کردن ۲. آماس کردن، پف کردن ۳. نفخ کردن ۴. افاده فروختن، افاده کردن، تبختر کردن، فیس کردن ۵. به فروش نرفتن، روی دستماندن، مصرف نشدن ≠ به فروش رساندن، آب کردن ۶. پرهوا کردن، دمیدن ۷. برانگیختن، تهییج کردن، تی
-
باد
واژگان مترادف و متضاد
۱. هوا ۲. آماس، آماه، نفخ، ورم ۳. پف، فوت، تیز، ریح ۴. توفان، شمیم، صرصر، نسیم، نفخه ۵. بادا، باشد ۶. افاده، خودبینی، تکبر، خودبزرگ بینی، غرور، فیس، نخوت ۷. ابهت، اهمیت، شکوه ۸. دم، نفس ۹. بارح، برآمدگی، دمل ۱۰. باطل، بیهوده، لغو