کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استقرار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استقرار
واژگان مترادف و متضاد
استواری، اسکان، ایستادگی، تثبیت، تحکیم، ثبات، ثبوت، جایگیری، قرار
-
جستوجو در متن
-
اسکان
واژگان مترادف و متضاد
استقرار، تختقاپو، جایدهی، سکونت
-
مستقر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قرار دادن، استقرار دادن، جا دادن ۲. تثبیت کردن، برپا داشتن
-
تحکیم
واژگان مترادف و متضاد
استحکام، استقرار، استواری، برقراری، تثبیت، تقویت ≠ تضعیف
-
مستقر شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. استقرار یافتن، قرار گرفتن، جایگزین شدن، ساکن شدن، جا گرفتن ۲. پابرجا شدن، قرارگرفتن
-
استواری
واژگان مترادف و متضاد
استحکام، استقامت، استقرار، پایداری، تایید، تثبیت، تحکیم، ثبات، ثبوت، حصانت، محکمی، مقاومت، وثاقت ≠ سستی، نااستواری
-
ایستادگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. ابرام، استقامت، استقرار، پایداری، ثبات، دوام، مقاومت ۲. قیام ≠ قعود
-
تثبیت
واژگان مترادف و متضاد
۱. اثبات، استقرار، استواری، برقراری، تحکیم، ثابتسازی ۲. استوار داشتن، برقرار کردن، برجای داشتن
-
ثبات
واژگان مترادف و متضاد
آرام، استحکام، استقامت، استقرار، استواری، پابرجایی، پایداری، دوام، سکون، وقار ≠ ناپایداری
-
ثبوت
واژگان مترادف و متضاد
۱. استقرار، پابرجایی، استواری ۲. پایداری، دوام ۳. اثبات، تایید، تحقق
-
جابجایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. انتقال، نقل، نقلمکان ۲. حمل ۳. سفر، کوچ ۴. منتقل ≠ استقرار
-
خیمه زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اردو زدن، خیمه برپا کردن ۲. استقرار یافتن، جا گرفتن، فرود آمدن، مستقر شدن، مقیم شدن، منزل کردن ۳. خیمه کشیدن
-
سایت
واژگان مترادف و متضاد
۱. سکوی پرتاب موشک ۲. محل استقرار رادار ۳. کارگاه ساختمانی ۴. کارخانه ۵. مرکز مجازی در اینترنت
-
قرار
واژگان مترادف و متضاد
۱. رسم، روش، نهاد ۲. استقرار، ثبات، سکون، طمانینه ۳. آرام، آرامش، صبر، فراغ، فراغت، هال ۴. شرط، عهد، وعده ۵. راندهوو، میعاد، وعدهگاه ۶. قول، میثاق ۷. شرح ۸. شیوه، وضع ۹. حکم، ۱۰. عادت