کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسب
واژگان مترادف و متضاد
ادهم، ارغون، باره، توسن، دابه، سمند، فرس، مرکب
-
واژههای همآوا
-
عصب
واژگان مترادف و متضاد
پی، رگ
-
جستوجو در متن
-
چرمه
واژگان مترادف و متضاد
اسب، اسب سفید
-
سمند
واژگان مترادف و متضاد
اسب، اسب زردرنگ، باره، فرس
-
سابح
واژگان مترادف و متضاد
۱. شناگر ۲. شناور ۳. اسب ۴. اسب تیزتک
-
مادیان
واژگان مترادف و متضاد
اسب ماده
-
فرس
واژگان مترادف و متضاد
ادهم، اسب، باره، توسن، سمند
-
بارگی
واژگان مترادف و متضاد
اسب، باره، توسن، سمند، خرس
-
مهتر
واژگان مترادف و متضاد
۱. بزرگ، پیشوا، رئیس، سرور، کلانتر، محتشم، نقیب ۲. تیمارگر اسب، نگهبان اسب ≠ کهتر
-
دابه
واژگان مترادف و متضاد
۱. جانور، جنبنده، چهارپا ۲. اسب، استر
-
مرکب
واژگان مترادف و متضاد
۱. اسب، باره، راحله، سواری ۲. کشتی
-
ساغری
واژگان مترادف و متضاد
۱. چرم دباغیشده، کیمخت ۲. تیماج، ۳. کفل اسب
-
صرصر
واژگان مترادف و متضاد
۱. باد، تندباد، سوزباد ۲. جیرجیرک، زنجره ۳. اسب