کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
از دیگران جدا کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آز
واژگان مترادف و متضاد
۱. افزونطلبی، حرص، زیادهخواهی، شره، طمع، ولع ۲. احتیاج، حاجت، نیاز ≠ قناعت
-
جستوجو در متن
-
سوا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدا کردن ۲. از هم جدا کردن ۳. انتخاب کردن، برگزیدن، دستچین کردن
-
سر بریدن
واژگان مترادف و متضاد
ذبح کردن، بسمل کردن، سر از تن جدا کردن
-
مجزا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدا کردن، سوا کردن ۲. جداجدا کردن، جزءجزء کردن
-
مفروز کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدا کردن، تفکیک کردن ۲. تحدید کردن، تحدیدحدود کردن
-
تفکیک کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدا کردن، متنزع ساختن، مجزا کردن ۲. افراز کردن، مفروز کردن
-
کندن
واژگان مترادف و متضاد
۱. حفاری، حفر، گود کردن ۲. حکاکی ۳. بریدن، جدا کردن، قطع کردن
-
تمایز
واژگان مترادف و متضاد
۱. اختلاف، تباینتفاوت، فرق ≠ تماثل ۲. وجه ممیزه، شاخصه ۳. جدا کردن ۴. جدا بودن، تفاوت داشتن
-
تجزیه کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جزءجزء کردن، تفکیک کردن، جدا کردن ۲. متنزع ساختن ۳. آنالیز کردن
-
تفریق کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. کم کردن، کسر کردن، منها کردن ۲. کاستن، کاهشدادن ۳. جدا کردن، پراکندن، جدایی افکندن
-
مفارقت کردن
واژگان مترادف و متضاد
جدا شدن، از هم دور شدن، دوری گزیدن
-
تقشیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. پوست کندن ۲. مغز ازپوست جدا کردن
-
معزول کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برکنار کردن، عزل کردن، خلع کردن، از کاربرکنار کردن، کنار گذاشتن، برداشتن ≠ منصوب کردن، گماشتن، برگماشتن ۲. دور کردن، جدا کردن
-
تقطیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. چکاندن، چکانیدن، قطرهقطره چکاندن ۲. جدا کردن (ماده فرار ازغیر فرار)، عرق گرفتن، عرقگیری کردن