کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
از برای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آز
واژگان مترادف و متضاد
۱. افزونطلبی، حرص، زیادهخواهی، شره، طمع، ولع ۲. احتیاج، حاجت، نیاز ≠ قناعت
-
جستوجو در متن
-
برای اینکه، برای اینکه
واژگان مترادف و متضاد
۱. چون، زیرا ۲. به منظور
-
برای
واژگان مترادف و متضاد
۱. از بهر، بهجهت، بهخاطر، بهسبب، بهعلت، بهقصد، به منظور ۲. دربرابر، در عوض ۳. محض ۴. بهسوی، بهجانب، بهطرف
-
چشمروشنی
واژگان مترادف و متضاد
هدیه، کادو، پیشکشی (برای نوعروس ونوداماد یا مسافرتازه وارد)
-
محض
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیآمیغ، پاک، خالص، ناب ۲. بحت صرف ۳. فقط ۴. بهخاطر، برای
-
بابت
واژگان مترادف و متضاد
۱. از باب، بهخاطر، برای، درخصوص، راجع ۲. بهحساب، درعوض ۳. جهت، حیث، فقره ۴. سبب، علت
-
بهر
واژگان مترادف و متضاد
۱. بخش، بهره، حصه، حظ، سهم، قسمت، نصیب ۲. برای، بهجهت، بهخاطر، بهمنظور ۳. پاره، جزء
-
به
واژگان مترادف و متضاد
۱. به سمت، به سوی، به طرف، به مقصد ۲. برای، به قصد، به منظور ۳. با، بوسیله ۴. سوگند به، قسم به
-
بلند کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بالا بردن، بر داشتن ۲. دزدیدن، ر بودن، کش رفتن ۳. بیدار کردن ۴. کسی را برای مباشرت بردن ۵. شدتدادن، رساتر کردن ۶. ایجاد کردن، برپا کردن ۷. برکنار کردن، خلع کردن، عزل کردن، معزول کردن ۸. رشد دادن، طویل کردن