کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ازاد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آزاد
واژگان مترادف و متضاد
آزاده، حر، خلاص، رها، سبکبار، فارغ، مخیر، مختار، مرخص، مستقل، مستخلص، وارسته، ول ≠ اسیر، برده، بنده، غیرمستقل، گرفتار
-
جستوجو در متن
-
بازداشت کردن
واژگان مترادف و متضاد
بهزندان انداختن، توقیف کردن، حبس کردن، زندانی کردن ≠ آزاد کردن
-
مخیر کردن
واژگان مترادف و متضاد
اختیاردادن، مختار کردن، آزاد گذاشتن ≠ مجبور کردن
-
محبوس کردن
واژگان مترادف و متضاد
بازداشت کردن، توقیف کردن، حبس کردن، زندانی کردن، دربند کردن ≠ آزاد کردن، رها ساختن
-
حبس کردن
واژگان مترادف و متضاد
زندانی کردن، بازداشت کردن، محبوس کردن، اسیر کردن، به زندان انداختن، گرفتار کردن ≠ آزاد کردن
-
رها کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ترک کردن، ول کردن ۲. آزاد کردن، خلاص کردن، رهانیدن، نجاتدادن
-
توقیف
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازداشت، جلب، حبس، دستگیر، زندانی، محبوس ≠ آزاد ۲. ضبط ۳. بازداشت کردن ≠ آزاد کردن، رها ساختن ۴. ضبط کردن، قبضه کردن
-
توقیف کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازداشت کردن، جلب کردن، دستگیر کردن ≠ رها کردن ۲. حبس کردن، زندانی کردن، محبوس کردن ≠ آزاد ساختن ۳. ضبط کردن ≠ واپسدادن، رفع توقیف کردن
-
خلاص کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. نجاتدادن، رهاندن، آزاد کردن، رهانیدن ≠ گرفتار کردن ۲. اعدام کردن، کشتن ۳. آسوده کردن، خلاصی بخشیدن، خلاصی یافتن
-
بستن
واژگان مترادف و متضاد
۱. فراز کردن، قفل کردن، کلون کردن ≠ باز کردن، وا کردن گشودن، ۲. تعیین کردن، مقرر کردن، منعقد کردن ≠ فسخ کردن ۳. گره زدن ۴. سد کردن، مسدود کردن ≠ آزاد کردن، باز کردن ۵. راهبندان کردن، قرق کردن ۶. ورچیدن جمع کردن(بساط و )، تعطیل کرد
-
حبس
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازداشتگاه، زندان، سجن، حبسگاه، سیاهچال، محبس ۲. بازداشت، توقیف، زندانی، گرفتار، محبوس، مقید ۳. اسارت، دستاق، گرفتاری ۴. بند، ضبط، نگهداری ۵. بازداشتن ۶. توقیف کردن، بازداشت کردن، زندانی کردن ≠ آزاد کردن ۷. نگه داشتن، حفظ کردن
-
تحریر
واژگان مترادف و متضاد
۱. انشا، ترقیم، تصنیف، کتابت، نگارش، ۲. نبشتن، نگاشتن، نوشتن ۳. آزادسازی ۴. آزاد کردن، ۵. تهذیب، سرهسازی ۶. ترجیع، غلت آواز ≠ تقریر