کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اختیار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
برگزیدن
واژگان مترادف و متضاد
انتخاب کردن، اختیار کردن، پسند کردن، پسندیدن، گزینش کردن
-
گزیدن
واژگان مترادف و متضاد
اختیار کردن، انتخاب کردن
-
موطن گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
وطن اختیار کردن
-
خلوت گزیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خلوتنشینی کردن، منزوی شدن، معتکف شدن ۲. دوری گزیدن، تنهایی اختیار کردن
-
متصرف شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهچنگ آوردن، به دستآوردن، بهتصرفخود درآوردن ۲. متملک شدن، تصاحب کردن ۳. در اختیار خود درآوردن، در اختیار گرفتن ۴. آرمیدن، همبستر شدن، جماع کردن
-
بر داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. با خود بردن، همراه بردن ۲. اخذ کردن، گرفتن ۳. برداشت کردن ۴. برطرف کردن، از بین بردن ۵. ازاله کردن، زایل کردن ۶. بلند کردن، دزدیدن، ربودن، کش رفتن ۷. برچیدن، اختیار کردن، انتخاب کردن، حاصلبرداری کردن، درو کردن، محصولبرداری کردن
-
تاهل
واژگان مترادف و متضاد
۱. ازدواج، زنخواهی ۲. ازدواج کردن، زن کردن، زن گرفتن، عیال اختیار کردن ≠ تجرد ۳. همسرداری، زناشویی ۴. همسر گرفتن ≠ طلاق
-
مجاور شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. معتکف شدن، گوشهنشینی اختیار کردن ۲. مقیمشدن (در عتبات عالیات)
-
مصاهرت
واژگان مترادف و متضاد
۱. دامادی، مصاهره ۲. داماد شدن ۳. داماد اختیار کردن
-
توطن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اقامتگزینی، وطنگزینی ۲. وطن گزیدن، وطن اختیار کردن، جا گرفتن
-
مهار کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مطیع کردن، منقاد ساختن ۲. کنترل کردن، رام ساختن، زیر یوغ خود درآوردن، تحت سلطه خوددرآوردن، در اختیار گرفتن ۳. گرفتار ساختن، بازداشت کردن ۴. بستن ۵. زدن، نصب کردن
-
تفویض
واژگان مترادف و متضاد
۱. تسلیم، نقلوانتقال، واگذاری ۲. سپردن، واگذار کردن، واگذاشتن ۳. اختیار ≠ جبر