کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثر خراش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خراش
واژگان مترادف و متضاد
تراش، خدشه، زخم، سایش، اثر زخم، خراشیدگی
-
خراشاندن
واژگان مترادف و متضاد
خراش دادن
-
سایش
واژگان مترادف و متضاد
اصطکاک، خراش، مالش، مس
-
کراش
واژگان مترادف و متضاد
آشفتگی، پریشانی، خراش، ژولیدگی
-
تراش
واژگان مترادف و متضاد
۱. تراشه ۲. خراش
-
خراش برداشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. زخمی شدن، مجروح شدن ۲. خراشیدن، خراشخوردن
-
خراشیدگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. زخمسطحی، جراحت سطحی ۲. اثر خراش
-
زخم
واژگان مترادف و متضاد
جراحت، جریحه، خراش، خستگی، ریش، ضرب، قرح، ناسور، نیش
-
خدشه
واژگان مترادف و متضاد
۱. خراش، ساییدگی ۲. آسیب، صدمه، فساد، گزند ۳. تردید، شبهه، شک ۴. عیب ۵. سوسه
-
خراشیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خراش دادن، زخم کردن، مجروح ساختن، مجروح کردن ۲. تراشیدن، زدودن، ستردن، محو کردن ۳. خاریدن ۴. خدشهدار کردن، مخدوش کردن