کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَذِنَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اذن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اجازه، تجویز، جواز، رخصت، ۲. دستور
-
واژههای همآوا
-
اذن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اجازه، تجویز، جواز، رخصت، ۲. دستور
-
جستوجو در متن
-
اجازت
واژگان مترادف و متضاد
اجازه، اذن، دستور، رخصت
-
گوش
واژگان مترادف و متضاد
۱. اذن ۲. زاویه، گوشه
-
رخصت
واژگان مترادف و متضاد
۱. اجازت، اجازه، اذن، دستوری، مرخصی ۲. پروانه، جواز
-
دستوری
واژگان مترادف و متضاد
۱. اجازه، اذن، رخصت ۲. راه، رسم، روش، شیوه، قاعده ۳. خودفروش، روسپی، فاحشه، معروفه
-
جواز
واژگان مترادف و متضاد
اجازه، اذن، پته، پروانه، تجویز، تصدیق، رخصت، رخصتنامه، روادید، گذرنامه، گواهی، مجوز
-
غول
واژگان مترادف و متضاد
۱. دیو، شیزان، نسناس، هیولا ۲. آغل، شبگاه، شوغا ۳. اذن، گوش ۴. دستوبازو
-
بار دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بر دادن، ثمردادن، میوه دادن ۲. کود دادن ۳. اجازه شرفیابیدادن، اجازه ورود دادن، اذن دخول دادن ≠ باریافتن
-
اجازه
واژگان مترادف و متضاد
۱. اجازت، اذن، تجویز، دستور، رخصت ۲. پروانه، تصدیق، جواز، مجوز، منشور ۳. فتوا
-
تجویز
واژگان مترادف و متضاد
۱. اجازه، اذن، جواز، رخصت ۲. روایی، ۳. اجازه دادن، جایز شمردن، روا شمردن ≠ تحریم