کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آب
واژگان مترادف و متضاد
۱. ماء ۲. مایع ۳. شیره، عرق، عصاره، عصیر ۴. حل، محلول ۵. ذوب ۶. خوی ۷. بزاق، آبدهان ۸. منی ۹. بحر، دریا، یم ۱۰. زهاب، ۱۱. آبرو، حیثیت، شرف، عزت ۱۲. تری، تازگی، طراوت
-
واژههای مشابه
-
اب
واژگان مترادف و متضاد
ابو، باب، بابا، پدر، والد ≠ ابن، ام
-
واژههای همآوا
-
اب
واژگان مترادف و متضاد
ابو، باب، بابا، پدر، والد ≠ ابن، ام
-
جستوجو در متن
-
مضمضه
واژگان مترادف و متضاد
آب دردهانگردانیدن، با آب دهان را شستن، دهانشویی
-
میراب
واژگان مترادف و متضاد
آبپا، آبیار، مقسم آب، نگهبان آب
-
ماء
واژگان مترادف و متضاد
آب
-
سلسال
واژگان مترادف و متضاد
شیرین، زلال، گوارا(آب)
-
گداختن
واژگان مترادف و متضاد
آب کردن، تافتن، ذوب کردن
-
لنف
واژگان مترادف و متضاد
آب، خلط، لمف
-
ابن
واژگان مترادف و متضاد
پسر، پور، ولد ≠ اب
-
بئر
واژگان مترادف و متضاد
چاه، چاه آب
-
موج
واژگان مترادف و متضاد
۱. خیزاب، کوههآب، موجه، چینخوردگی سطح آب، تلاطم آب ۲. فرکانس رادیویی