کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
shri پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساقه
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - اندامی از گیاه که برگ ها و جوانه ها و میوه ها روی آن قرار می گیرند. 2 - پایه ، اساس .
-
ساقه
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . ساقة ] (اِ.) دنباله سپاه .
-
واژههای همآوا
-
صعقه
فرهنگ فارسی معین
(صَ قَ یا قِ) [ ع . صعقة ] 1 - (مص ل .) بی هوش گردیدن . 2 - (اِمص .) بی هوشی .
-
جستوجو در متن
-
خزه
فرهنگ فارسی معین
(خَ زِ) (اِ.) نوعی رستنی نهانزا که ساقه و برگ دارد اما گل و ریشه ندارد. بعضی از آن ها ساقه هم ندارند.
-
پوز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = پوزه : تنه درخت ، ساقة درخت .
-
خرمنکوب
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) دستگاه یا ماشینی که غلُه را از پوست و ساقه جدا می کند.
-
درو
فرهنگ فارسی معین
(دِ رُ) (اِمص .) بریدن ساقه های گندم ، برنج و مانند آن .
-
ریزوم
فرهنگ فارسی معین
(زُ) [ فر. ] (اِ.) ساقة زیرزمینی بعضی از گیاهان .
-
قندران
فرهنگ فارسی معین
(قَ دَ) (اِ.) شیرابة مترشح از ساقة شنگ را گویند که بر اثر قطع ساقة گیاه ترشح می شود و در برابر هوا انجماد پیدا می کند و در ده ها زنان و دختران مانند سقز آن را می جوند، قندرون .
-
پاژه
فرهنگ فارسی معین
(ژِ) (اِمر.) 1 - پاچه . 2 - ساقه . 3 - پاچنگ .
-
پیدازا
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (ص فا.) هر گیاه که دارای ریشه و ساقه و برگ و گل باشد.
-
پوشال
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - تراشة چوب . 2 - ساقة نازک بعضی گیاهان مانند: برنج ، نی .
-
تنه
فرهنگ فارسی معین
(تَ نِ) (اِ.) 1 - تن ، بدن . 2 - ساقة درخت .