کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
hob پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخذ
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (مص م .) گرفتن ، ستدن . ؛ ~ رأی رأی گرفتن برای برگزیدن کسی یا انتخاب چیزی یا امری .
-
جستوجو در متن
-
مقبوض
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) گرفته و اخذ شده .
-
مضبوط
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) گرفته شده ، اخذ شده .
-
باج بگیر
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (ص مر.) باج گیر، کسی که به سبب زور و نفوذ خود از دکان دارها و غیره وجوهی اخذ کند.
-
دریافت
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص مر.) 1 - دریافتن ، گرفتن چیزی . 2 - گرفتن پول ، اخذ وجه .
-
تمبر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ فر. ] (اِ.) تکه کاغذی کوچک و چسبناک که ادارة پست چاپ و در مقابل اخذ حق حمل و نقل نامه ها و غیره به نامه و محمول الصاق کند.
-
اقتباس
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - گرفتن ، اخذ کردن . 2 - آموختن . 3 - آوردن آیه ای از قرآن یا حدیثی در نظم و نثر. 4 - گرفتن مطلب از کتاب یا رساله ای .
-
سس
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) گیاهی است از تیرة پیچکیان که جزو نباتات عالیة طفیلی است و چون بیشتر به گیاه شبدر حمله می کند آن را پیچ شبدر نیز گویند. سس به وسیلة مکینه هایی مواد غذایی گیاه میزبان را اخذ می کند و آن را زرد رنگ می سازد و از بین می برد، حامول .
-
گرفت
فرهنگ فارسی معین
(گِ رِ) (مص مر.) 1 - مؤاخذه ، ایراد. 2 - گرفتن ، اخذ. 3 - غرامت ، تاوان . 4 - خسوف ، کسوف . 5 - گرفتاری . 6 - جرم ، جنایت .