کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ی ی ی ی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کی (کَ یّ)
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] 1 - (مص م .) داغ کردن . 2 - (اِ.) نشان سوختگی در پوست ، داغ .
-
جستوجو در متن
-
آفدم
فرهنگ فارسی معین
(دُ)(ص .)1 - آخرین ، نها ی ی . 2 - سرانجام ، فرجام .
-
داستانی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) منسوب به داستان ، قصه ی ی ، روایی ، اساطیری . مق تاریخی .
-
یر به یر شدن
فرهنگ فارسی معین
(ی . ب . ی . شُ دَ) (مص ل .) بی حساب شدن ، نه بدهکار بودن و نه طلبکار بودن .
-
قیاس
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) سنجیدن ، اندازه گرفتن . 2 - (اِ.) اندازه و مقدار. 3 - استخراج نتیجة جز ی ی از کلی .
-
پشت رو
فرهنگ فارسی معین
(ی ) ( ~.) (ق .) وارونه ، واژگونه .
-
کشورخدا
فرهنگ فارسی معین
(ی ) ( ~ . خُ) (اِمر.) پادشاه .
-
دهخدا
فرهنگ فارسی معین
(ی ) (دِ خُ) (اِ.) کدخدا.
-
ژاژخا
فرهنگ فارسی معین
(ی ) (ص فا.) بیهوده گوی .
-
لشکرگشا
فرهنگ فارسی معین
(ی ) ( ~ . گُ) (ص فا.) فاتح .
-
همزه
فرهنگ فارسی معین
(هَ زِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - حروف صامتی که به صورت «ء» نوشته می شود و ممکن است ساکن باشد مانند: رأی . یا مانند: جرئت . 2 - نشانه ای به صورت «ء» روی «ها»ی غیرملفوظ به جای «یا» ی اضافه مانند: خانة حسن که تلفظ می شود خانه ی حسن .
-
جهان گشا
فرهنگ فارسی معین
(ی ) ( ~. گُ) (ص فا.) کشورگیر.
-
ره گو
فرهنگ فارسی معین
(ی ) (رَ) (ص فا.) خنیاگر.
-
شست و شو
فرهنگ فارسی معین
(ی ) (شُ تُ) (اِمر.) شستن چیزی .