کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یکسوفلجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سو
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) جانب ، طرف .
-
سو
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) آب .
-
سو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نور، روشنایی .
-
سو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) طرز، روش .
-
یک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص )1 - تنها و بی همتا. 2 - نخست ، اول . 3 - (کن .) درجة بالا، بسیار خوب .
-
یک
فرهنگ فارسی معین
(یَ یا یِ) [ په . ] (اِ.) نخستین شمارة اعداد، واحد.
-
یک انداز
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ) 1 - (ص مر.) برابر. 2 - (اِ.) تیر کاری که با یک بار انداختن شکار یا دشمن را از پا درمی آورد.
-
یک بخته
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ تِ)(ص .) زنی که در زندگی بیش از یک شوهر نکرده باشد.
-
یک بند
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) (ق مر.) پیوسته ، پشت سر هم .
-
یک پهلو
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ) 1 - (ص .) (عا.) لجوج ، یک دنده . 2 - (اِ.) به یک طرف دراز کشیدن .
-
یک تیغ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) 1 - متحد در جنگ . 2 - (عا.) یک دست ، یکسره .
-
یک چند
فرهنگ فارسی معین
( ~. چَ) (ق .) مدتی ، روزگاری .
-
یک دنده
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ دِ) (ص مر.) لجوج ، خود - رأی .
-
یک روند
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ وَ) (ق .) (عا.) پیاپی ، پشت سر هم .
-
یک زخم
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ) (ص مر.) لقب سام نریمان که اژدهایی را با یک ضربه کشت .